91

پروژه‌های سرمایه‌گذاری چندملیتی در صنعت پتروشیمی چین (قسمت سوم)

پروژه‌های سرمایه‌گذاری چندملیتی در صنعت پتروشیمی چین (قسمت سوم)
(دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۵) ۰۸:۰۰

تاثیر عوامل سازمانیدرانتخاب استراتژی در شرکتهای چند ملیتی

ویژگیهای اصلی شرکت‌های چندملیتی که بر انتخاب استراتژی های آنها تاثیر می گذارد، عبارتند از: کشور مبدا، مقیاس و محدوده روابط جهانی، توانمندی های تکنولوژیکی در زنجیره ارزش صنعت، تجربه مشارکت و تجربه فعالیت اقتصادی در کشور مقصد.

حوزه فعالیت شرکت‌های چندملیتی در صنعت پتروشیمی جهان بسیار متفاوت است و بستگی به میزان و نحوه دسترسی آنها به امکانات استخراج نفت، ادغام تکنولوژیکی آنها با فعالیت های پالایشی، ارتباطات صنعتی آنها با صنعت مواد شیمیایی، توانمندی های تکنولوژیکی در فرآیندهای مختلف در صنایع پایین دستی و امکانات توزیع آنها دارد. بسیاری از این ویژگی ها به کشور مبدا این شرکت ها، تاریخچه فعالیت آنها و تجارب بین المللی آنها بستگی دارد. تنوع در صنعت پتروشیمی و همچنین در سایر صنایع وابسته توسط استراتژی های انتخابی شرکت های چند ملیتی شکل گرفته است و این انتخاب ها عمدتاً بستگی به مسیر طی شده توسط این شرکت ها در طول سال های فعالیت دارد.

این ویژگی ها تعیین کننده مسیر همه صنایع وابسته در طول زمان هستند[1]. در مورد فعالیت های مشارکتی مانند پروژه های سرمایه گذاری چندملیتی، ساختار مالکیتی شرکت های چندملیتی به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد، که برخی از آنها عبارتند از: بخش مربوطه در صنعت، مبدع اصلی پروژه ها و توانمندی های تکنولوژیکی و مالی آنها، محیط کسب و کار در کشور میزبان (شامل قوانین و تخفیف های مالیاتی و سایر قوانین مرتبط) و اولویت های تعیین شده توسط دولت میزبان. در صنایع جهانی مانند صنعت پتروشیمی، سرمایه گذاران خارجی معمولاً تمایل دارند تا با یک شرکت محلی در کشور میزبان یا با یک شرکت خارجی دیگر شریک شوند تا بدین ترتیب ریسک سرمایه گذاری در یک کشور خارجی را کاهش دهند[2]. علاوه بر این، ساختار مالکیتی شرکت های چندملیتی ممکن است به دلیل تعداد شرکا متفاوت باشد- مثلاً ممکن است شرکت چندملیتی تنها یک مالک داشته باشد یا اینکه چندین شرکت از کشورهای مختلف و همچنین شرکت های چینی در آن سهم داشته باشند.

تاثیر عوامل سازمانی

محیط سازمانی در اقتصاد کشور میزبان یکی از عوامل حیاتی در فضای کسب و کار شرکت چندملیتی است. موسسات و سازمان های محلی تعیین کننده محدودیت ها، انگیزه و حمایت زیرساختی هستند که عملکرد را به نحو چشمگیری تحت تاثیر قرار می دهد.[3] علاوه بر این، قوانین دولتی همواره به عنوان یکی از عوامل مهم در محیط کسب و کار شرکت های چندملیتی مورد بحث و مطالعه قرار گرفته اند.[4]

شرکت های چندملیتی که قصد ورود به اقتصادهای نوظهور را دارند، می بایست موانع پیش رو و قوانین مربوط به محیط کسب و کار در کشور میزبان را در نظر بگیرند. تصمیم شرکت های چندملیتی در مورد انتخاب استراتژی همچنین در مراحل مختلف تحت تاثیر مذاکرات سیاسی با دولت میزبان قرار می گیرد که این موضوع نیز تاثیر غیرمستقیمی بر عملکرد آتی این شرکت ها دارد. به عنوان مثال ممکن است این شرکت ها مجبور شوند که با سیاست های پیچیده دولت مقابله کنند. این عوامل سازمانی تلاش برای همسو کردن منافع بین بازیگران داخلی و خارجی، شامل دولت میزبان و شرکت های خارجی چندملیتی را تحت الشعاع قرار می دهد. ساختار چند عاملی شرکت های چندملیتی نیاز به همسوسازی منافع متعدد، توانمندی ها و جهت استراتژیک هر یک از شرکت های چندملیتی عضو دارند.

محیط سازمانی در کشور میزبان به طور قابل توجهی در مسیری که شرکت های چندملیتی به منظور فعالیت اقتصادی باید طی کنند را تعیین می کند و نشان می دهد که بنگاه های داخلی چگونه نسبت به رقابت با خارجی ها واکنش نشان می دهند. مقررات دولتی به منظور حمایت از دارایی شرکت های داخلی و تشویق تزریق سرمایه، تکنولوژی و دانش مدیریتی نوین در اقتصاد کشور میزبان وضع می شوند. اگرچه چین در حال گذار از اقتصاد سوسیالیستی به اقتصاد بازار است، هنوز نمی توان سیطره دولت در برخی بخش ها و صنایع دولتی مانند صنعت پتروشیمی نادیده گرفت.[5] با توجه به اینکه چین قلمرو وسیعی از تعدادی منطقه است که هر کدام سیاست های خاص خود را در جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی دنبال می کنند، انتظار می رود که در مناطق مختلف شاهد تمرکز شرکت های چندملیتی متفاوت باشیم.

در یک اقتصاد در حال گذار از سیستم برنامه ریزی متمرکز، معمولاً نیروهای سازمانی بسیار پیچیده تر از اقتصاد بازار آزاد است.[6]در نتیجه، شرکت های خارجی تحت فشارهای قانونی و اقتصادی- سیاسی بسیاری قرار می گیرند که انتخاب های استراتژیک آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. این محدودیت های سازمانی توسط دولت و به منظور افزایش کارایی[7] و کنترل قدرت بازاری شرکت های انحصارطلب تنظیم شده اند. بنابراین، انتظار می رود که عوامل سازمانی نقش عمده ای در توزیع فعالیت های سرمایه گذاری در چین ایفا کنند.

تمرکز ما بر روی محیط سازمانی در کشور میزبان به موارد زیر محدود می شود:

·         سیاست خارجی،

·         قوانین و مقررات،

·         انگیزه های فعالیت،

·         هزینه ها،

·         و اقدامات شرکت های چند ملیتی.

مطالعات پیشین در مورد تاثیر عوامل سازمانی بر روی انگیزه ورود شرکت های خارجی مواردی مانند مخاطرات سیاسی[8]، محدودیت های قانونی در مورد مالکیت خارجی ها[9]و ریسک های حضور در کشور میزبان به طور کلی[10] را شامل می شود. موانع ورود در واقع نتیجه محدودیت های سیاسی و اقتصادی در نظر گرفته می شوند و عواملی هستند که معمولاً ارتباط بین بنگاهی را شکل می دهند.[11]

قبل از سال 2007 و پیوستن چین به WTO، سینوپک[12] توسط دولت چین، به عنوان تنها توزیع کننده نفت در چین، اداره می شد. در طول این مدت، شرکت های چندملیتی می باید به صورت شراکتی وارد این صنعت بخش توزیع نفت می شدند و باید با سینوپک به عنوان عضوی از تیم خود برخورد می کردند یا اینکه با سایر شرکت های چینی شریک می شدند. باز شدن اقتصاد چین از اوایل سال 2007 به بسیاری از شرکت های خصوصی داخلی و شرکت های خارجی اجازه داد تا به ویژه، برای ورود به بازار توزیع نفت خام، به صورت مستقل فعالیت کنند.

با بازگشایی تدریجی بازار داخلی در چین، به شرکت های چند ملیتی اجازه داده شد تا به تنهایی پروژه های سرمایه گذاری چندملیتی را اداره کنند. پس از عضویت در WTO برخی از محدودیت های قانونی حذف شدند، برخی از این اصلاحات عبارت بودند از:

·         اصلاح قوانین توازن تجاری و قوانین مربوط به نرخ ارز،

·         اصلاح قوانین مربوط به بنگاه های داخلی و خارجی،

·         محدودیت های مربوط به مالکیت خارجی ها و بسیاری از قوانین دیگر.

این آزادسازی در شرایطی صورت گرفت که شرکت های دولتی در چین بازارهای نفت خام و فرآورده های نفتی را تحت سیطره خود درآورده بودند، در حالی که پروژه های سرمایه گذاری چند ملیتی چین سهم بسیار اندکی از این بازار را به خود اختصاص داده بودند. تاثیر مستقیم عوامل سازمانی را می توان به وضوح در فرآیند تغییر قوانین حضور شرکت های چندملیتی در چین مشاهده کرد.

فرآیند طولانی اخذ مجوز برای انجام پروژه های بزرگ توسط شرکت های چند ملیتی باعث شده بود که سرمایه گذاران خارجی کارخانه های کوچکی بسازند و پروژه های بزرگ را به پروژه های کوچکتر تبدیل کنند که قادر به انجامشان باشند. دولت چین در طول زمان دریافت که چنین استراتژی های سرمایه گذاری باعث می شود که دولت به اهداف خود در مورد کارایی انرژی دست نیابد و باعث شده که پروژه های سرمایه گذاری کوچک هیچ طرفداری نداشته باشد و بالعکس باعث جذب حداکثری خارجیان به پروژه های سرمایه گذاری کلان شده است. چنین ضروریاتی که عمدتاً سیاسی هستند، تبدیل به نیروهای پیش برنده در انتخاب استراتژی های آینده و نحوه شراکت خارجی ها شده است و نشان دهنده تصویری واضح از تاثیر عوامل سازمانی است.

 

 



[1]Roth and Morrison, 1992; Taggart, 1997.

[2]Pan and Tse, 1996

[3]Lewin et al., 1999; Lewin andKoza, 2001

 

[4]Thompson, 1967; Kohli and Jaworski, 1990

[5]Child and Tse, 2001

[6]Peng and Heath, 1996

[7]Roberts and Greenwood, 1997

[8]Delios and Henisz, 2000

[9]Deliosand Beamish, 1999; Yiu and Makino, 2002

[10]Brouthers etal., 2004

[11]Hitt, et al, 2004

[12]Sinopec

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی