92

پروژه‌های سرمایه‌گذاری چندملیتی در صنعت پتروشیمی چین (قسمت چهارم)

پروژه‌های سرمایه‌گذاری چندملیتی در صنعت پتروشیمی چین (قسمت چهارم)
(پنج شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۵) ۰۸:۰۰

نیروهای صنعت و عوامل مهم در انتخاب مکان جغرافیایی و جایگاه در زنجیره ارزش

اجرای سیاست های دولت که در جهت اهداف سیاسی و اقتصادی اتخاذ شده اند، همه بخش های اقتصاد چین را تحت تاثیر قرار داده است. ساختار صنعت پتروشیمی چین نیز محصول چنین سیاست هایی است. ساختار یک صنعت نیز شامل ابعاد فنی[1] و اقتصادی[2] است که در آن بنگاه ها با یکدیگر رقابت می کنند. ساختار صنعت توسط بخش های مختلف زنجیره ارزش تعیین می شود، جایی که در آن انتخاب استراتژی های مختلف پروژه های سرمایه گذاری چندملیتی هم از نظر مکان جغرافیایی و هم از نظر موقعیت در زنجیره ارزش (یا حوزه عملیاتی صنعت)- صورت می گیرد.

مطالعات پیشین حاکی از این هستند که ویژگی های صنعت انتخاب نحوه ورود برای شرکت های بین المللی را تحت تاثیر قرار می دهد. سرمایه گذاری در زمین های بکر و دست نخورده بهترین شیوه ورود برای عملیات متمرکز تکنولوژیکی در نظر گرفته می شود زیرا به این ترتیب شرکت ها از انتشار دانش فنی جلوگیری می کنند و به این شکل برای شرکت خود مزیت نسبی ایجاد می کنند.[3]از سوی دیگر، برخی بر این باورند که اگر شرکت ها وارد صنعتی شوند که در آن تحقیق و توسعه از جایگاه مناسبی برخوردار است، احتمال اینکه آنها نیز از روش ها و فناوری های نوین استفاده کنند افزایش می یابد،[4] و در یک صنعت در حال رشد[5]این امر باعث کاهش هزینه ها و ریسک می شود. در نتیجه، بنابراین از نظر تئوریک انتظار می رود که این دو اتفاق روی دهند. بخش هایی از زنجیره ارزش که از فناوری بالا استفاده می کنند، قادر خواهند بود که هم در زمینه سرمایه گذاری در زمین های بکر و دست نخورده و هم در زمینه سرمایه گذاری های مشترک موفق عمل کنند.

مطالعات بسیاری نشان داده اند که بین منحصر به فرد بودن یک دارایی و سطح بالاتر مالکیت یک رابطه مثبت وجود دارد[6] و این به ویژه برای صنعت پتروشیمی بسیار حائز اهمیت است زیرا در این صنعت تصمیمات سرمایه گذاری در دارایی های خاص بسیار فراوان است. یکی از محققان[7] در این زمینه معتقد است که اگر میزان دارایی های منحصر به فرد یک صنعت بسیار زیاد باشد، یک شرکت چند ملیتی که به دنبال سود بلندمدت است، احتمالا ترجیح خواهد داد که تنها مالک دارایی باشد تا به این ترتیب بازدهی مالی دارایی اش را که حاصل از موقعیت انحصاری یا انحصار چند جانبه است بهبود بخشد. بر اساس این دسته از مطالعات صورت گرفته، ممکن است ما انتظار داشته باشیم که بخش هایی از زنجیره ارزش پتروشیمی که میزان دارایی های منحصر به فردشان بسیار زیاد است، مانند فرآیندهای پالایشی یا سایر فرآیندها، وابسته به روش های ورودی است که نیاز به کنترل بیشتری دارند.

بخش عمده ای از این مطالعات بر این فرض استوار است که محیط سازمانی نسبت به انتخاب نحوه ورود به یک بازار خارجی بی تفاوت است. اگرچه، در مورد چین، ضرورت های کنترل سرمایه صاحبان سهام توسط شرکت های چند ملیتی از طریق کنترل صنعت پتروشیمی توسط دولت تعدیل شده است، و در نتیجه، انتظار بر این است که ترکیب این کنترل ها، یا سرمایه گذاری های مشترک، باعث تسهیل ورود خارجی ها به این صنعت شود.

رقابت فشرده در صنعت نیز به عنوان یکی از عوامل موثر بر انتخاب نحوه ورود مورد مطرح می شود. زیرا یک عامل محیطی مانند رقابت باعث انتخاب شکل مالکیت می شود که همین امر نیز باعث می شود که میزان کنترل بر روی شرکت های خارجی افزایش یابد[8]. اما ممکن است به دلیل وجود برخی از عوامل تعدیل کننده، مانند ضرورت های تکنولوژیکی یا سازمانی، که توسط کشور میزبان وضع شده اند، این موضوع به چشم نیاید.

رقابت در یک صنعت به طور خاص به تمرکز بنگاه ها در هر یک از بخش ها بستگی دارد. در نتیجه، سطح تمرکز یک صنعت درجه قدرت انحصاری که شرکت های چند ملیتی می توانند داشته باشند را تعیین می کند.[9]یکی از مباحث مهم در مورد سطح بالای رقابت در یک صنعت این است که این موضوع ممکن است منجر به ایجاد صنایع فرعی شود که مالکیت آنها بین خارجی ها و کشور میزبان مشترک است[10]، زیرا شرکت ها تمایل بسیار زیادی دارند که ریسک های احتمالی را با دیگری تقسیم کنند. بیمیش[11] در این باره معتقد است که درجه رقابت در یک صنعت خاص هم ساختار و هم ثبات سرمایه گذاری های مشترک را تحت تاثیر قرار می دهد. در نتیجه، ممکن است ما انتظار داشته باشیم که بخش های مختلف صنعت پتروشیمی، که در آنها رقابت مستقیم در صنعت آزاد است، بیشتر میزبان سرمایه گذاری های مشترک خواهند بود، که البته نوع مالکیتی است که بیشترین میزان حمایت سازمانی دولت را به خود اختصاص می دهد.

عوامل تعیین کننده در انتخاب مکان جغرافیایی و موقعیت در زنجیره ارزش

در چارچوب نظری که در این مقاله در نظر گرفته شده است، انتخاب مکان هم به معنی انتخاب مکان جغرافیایی است و هم به معنی موقعیت در زنجیره ارزش. تئوری هایی که در مورد عوامل تعیین کننده در انتخاب مکان وجود دارند، اساساً برگرفته از ادبیات مربوط به مدیریت استراتژیک و جغرافیای اقتصادی هستند. در این تئوری ها بیشتر بر مکان مشترک بنگاه ها در مناطق جغرافیایی خاص، و تاثیر آن بر بازار نیروی کار محلی و رشد اقتصادی کشور میزبان تاکید شده است.[12]

در ادبیات موجود در مورد تجارت بین الملل در زمینه انتخاب مکان توسط شرکت های چندملیتی بیشتر بر روی ویژگی های کشور میزبان (مزیت های مکانی)، یا بر تاثیر ویژگی های بنگاه یا صنعت بر روی اقتصاد کشور میزبان تمرکز شده است (مزیت های درونی سازی که به دلیل تقاضای دارایی های استراتژیک ایجاد شده است)[13].دانینگ در این مورد توضیح می دهد که پایه و اساس انتخاب مکان سرمایه گذاری بر این اصل استوار است که مزیت های مکانی می تواند برای هر صنعت خاص یا حتی برای هر کشوری متفاوت باشد. رابطه نزدیک بین پویایی های تراکم در یک منطقه خاص جغرافیایی و مکان در نظر گرفته شده برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی نیز در بسیاری از مطالعات مورد توجه قرار گرفته است.[14]

بنگاه ها ترجیح می دهند در مکان هایی سرمایه گذاری کنند که در آنها فراوانی نیروی کار وجود دارد و بنگاه های دیگری نیز در آن منطقه حضور دارند، حتی اگر مجبور باشند به دلیل انتخاب این مکان از قدرت انحصاری خود چشم پوشی کنند.[15] برخی از عوامل جذاب مکانی عبارتند از[16]:

فراوانی منابع طبیعی؛

فراوانی نیروی کار ماهر و آموزش دیده؛

توانمندی های نوآوری و وجود دانشگاه ها؛

ساختارهای حمایتی؛

دسترسی به بازارهای محلی و بازارهای جهانی؛

حضور دیگر سرمایه گذاران خارجی؛

موانع تجاری اندک؛

و وجود سایر بخش های مرتبط با صنعت.

بنابراین می توان انتظار داشت که تراکم صنعت یا وجود رقابت فشرده در یک منطقه باعث می شود که سرمایه گذاران خارجی بیشتری جذب آن منطقه شوند. ممکن است که بنگاه های موجود داخلی یا خارجی در یک منطقه تاثیرات مختلفی بر روی بنگاه های جدید خارجی شوند، زیرا میزان دسترسی این بنگاه ها به منابع قدرت متفاوت است و قدرت بازاری آنها نیز یکسان نیست. علاوه بر این، توزیع جغرافیایی بنگاه های خارجی ناشی از تفاوت در ترجیحات سرمایه گذاری آنها است که آن نیز به نوبه خود بستگی به بخش فعالیت آنها دارد.[17]شرکت های چندملیتی بخش های مختلف زنجیره ارزش را با توجه به توانمندی های خود و همچنین مشخصات منطقه ای انتخاب می کنند.این بنگاه ها ممکن است مبادرت به ادغام با دارایی های خارجی کنند، انگیزه چنین اقدامی عدم توانایی شرکت داخلی برای انجام همه امور است و هدف از آن افزایش صرفه به مقیاس اقتصادی است.

به طور خلاصه، در چارچوب نظری که تاکنون مورد بحث قرار گرفته است، در واقع رویکرد چند عاملی که انتخاب استراتژی های مربوط به پروژه های سرمایه گذاری چندملیتی را تحت تاثیر قرار می دهد، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. بر اساس چارچوب نظری چند عاملی مذکور، که در نمودار 1 نمایش داده شده است، محیط کسب و کار یک بنگاه تحت تاثیر فشارهای محیطی و به خصوص فشارهایی است که ریشه در موانع سازمانی دارند، یا فشارهایی که در اثر سیاست ها و تصمیم های دولت وارد می شود. این عوامل تا حد زیادی به مکان نیز بستگی دارند در مناطق مختلف چین و در صنایع مختلف متفاوتند. استراتژی های شرکت های چندملیتی برای سرمایه گذاری در مکان های مختلف در چین ، در بخش های مختلف زنجیره ارزش قرار دارند و برای تعیین نحوه ورود هم توسط ویژگی های خاص شرکت های چندملیتی و هم به دلیل تعدیل های صورت گرفته در محیط سازمانی و صنعتی و هم توسط سایر شرکای شرکت های چند ملیتی، تحت تاثیر قرار می گیرند.

ما بین ویژگی های یک شرکت چندملیتی پیشرو و خصوصیات پروژه های سرمایه گذاری چندملیتی تمایز قائل می شویم. در حالی که یک شرکت چند ملیتی بر اساس انگیزه های استراتژیک نحوه ورود خود را تعیین می کند، تصمیم برای تشکیل تیم اجرا کننده یک پروژه سرمایه گذاری چندملیتی بیشتر توسط دولت چین گرفته می شود.  در نتیجه، نحوه ورود نتیجه استراتژی های مربوط به پروژه‌های سرمایه گذاری چندملیتی است که شرکت های چند ملیتی، دولت چین و سایر شرکای خارجی در مورد آن مذاکره کرده اند. یک شرکت چندملیتی به محض تاسیس، از طریق توانمندی ها و اهداف استراتژیک خود، شروع به تاثیرگذاری بر محیط کسب و کار کشور میزبان می کند.

نمودار 1- انتخاب استراتژیک در پروژه‌های سرمایه‌گذاری چندملیتی

  نمودار

برخی از ویژگی های یک شرکت چندملیتی که همه انتخاب های استراتژیک آن را تحت تاثیر قرار می دهند عبارتند از:

تائید دولت،

سابقه فعالیت،

اندازه شرکت،

ترکیب شرکاء،

کشور مبدا هز یک از شرکاء،

توانمندی های استراتژیک هر یک از شرکا،

ویژگی های خاص شرکت چند ملیتی پیشرو.

این انتخاب ها بر نحوه تعامل با محیط کسب و کار از طریق تحول همگام و تطابق متقابل نیز تاثیر می گذارند.[1]

هر یک از استراتژی های برگزیده در یک پروژه سرمایه گذاری چندملیتی نتیجه ویژگی های خاص شرکت چند ملیتی پیشرو و سایر شرکا است، ضمن اینکه این مهم همچنین تحت تاثیر ساختار صنعت و میزان رقابت موجود در آن نیز قرار می گیرد (نمودار 1). در مورد صنعت پتروشیمی چین، محیط سازمانی در مکان های جغرافیایی مختلف و در بخش های مختلف زنجیره ارزش متفاوت است، دلیل این تفاوت نیز سیاست های خاص منطقه ای و صنعتی است.



[1]Todeva, 2007



[1]Gomes-Casseres, 1989

[2]Bain, 1972

[3]Hennart and Park, 1993

[4]Kogut and Singh, 1988

[5]Hennart, 1991

[6]Kim and Hwang, 1992; Erramilli and Rao, 1993

[7]Luo (2001)

[8]Kim & Hwang, 1992; Pan,1996

[9]Luo, 2002

[10]Hennart and Larimo, 1998

[11]Beamish (1985)

[12]Piore and Sabel, 1984, Doeringer and Terkla, 1995

[13]Dunning, 2009

[14]Bartlett and Ghoshal 1986; Krugman, 1991; Birkinshaw, 2000

[15]Amiti and Pissarides, 2005

[16]Goldstein and Gronberg 1984; Amiti and Pissarides 2005

[17]Markusen and Venables, 1995


ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی