به علت حوادث دوران انقلاب، گروه ژاپنی مجری طرح، محل مجتمع را (که در آن زمان به روایتی 85 درصد پیشرفت داشت) ترک کرده و عملاً اجرای طرح متوقف و کارکنان ایرانی آن بلاتکلیف مانده بودند. نظر به اینکه کلیه امور مدیریت و اجرای این طرح عظیم در طول دوران اجرا به عهده گروه ژاپنی گذارده شده بود، طبیعتاً گروه ایرانی اطلاعی از روال و نحوه پیگیری طرح نداشت. لذا ضروری بود که هر سریعتر نسبت به بازگرداندن گروه ژاپنی اقدام شود.
طبیعی بود که طرف ژاپنی دلایلی برای عدم بازگشت، و درخواستها و شروطی برای بازگشت داشته باشد که از آن جمله میتوان به تعیین میزان خسارات فیزیکی وارده به مجتمع در دوران انقلاب، تغییر شرایط زندگی برای اتباع خارجی در ایران، ادعاهای مالی گروه ژاپنی، مشکلات توقف کالاهای ارسالی برای پروژه در بنادر مختلف بین راه، نحوه ادامه اجرای طرح، و موارد دیگر اشاره کرد.
بدین منظور گروههای فنی ـ مالی شکل گرفت تا به تعامل با ژاپنیها با بررسی کامل وضعیت طرح، نسبت به بازگرداندن گروه پروژه ژاپنی به محل اجرای طرح به همراه یک برنامه مدون اقدام کند. به همراه این گروه معدود به ژاپن اعزام شدم و پس از ماهها مذاکره موفق به ترغیب آنها به بازگشت برای اجرای مجدد شدیم و اقدامات اولیه برای بازگشت آنها انجام شد. در همان زمان در آبانماه 1358 واقعه حمله به سفارت آمریکا پیش آمد و گروه ژاپنی از بازگشت به کار منصرف شد. در نتیجه شروع مجدد کار نیز معلق ماند.
در ادامه تلاشهای مجددی برای شروع کار توسط گروه دیگری به عمل آمد ولی با شروع جنگ تحمیلی در شهریور ماه 1359 و شروع حملات به مجتمع، شرکت بیشتر در جهت حفظ موجودیت مجتمع تمرکز کرد و عملاً بازگشت ژاپنیها به طرح منتقی شد و ماموریت بعدی من در آن شرکت تا سال 1363 در مسئولیت ترمیم و بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ بود.
در سال 1363 به علت وقفه در شروع مجدد طرح ایران و ژاپن، پتروشیمی درصدد ایجاد مجتمعی مشابه و به دور از مناطق جنگی بر آمد و طرح پتروشیمی اراک پایهریزی شد. بنا به تقاضای پتروشیمی به این طرح منتقل، و به عنوان مسئول طرح آروماتیک و طرح تولید PVC مشغول شدم. مجتمع پتروشیمی اراک به علت نیاز به تامین خوراک طرح آروماتیک از پالایشگاه نفت، در جوار پالایشگاه اراک در نظر گرفته شد. مراودات، مکاتبات و پیگیریهای لازم برای تامین لیسانس تولید واحدهای آروماتیک از شرکت UOP انگلیس انجام شد.