دوران طلایی صنعت پتروشیمی زمانی است که با عزم ملی برنامههای توسعه 5 ساله تدوین و بر اساس آن با برخورداری از منابع زیرزمینی (نفت و گاز) و ظرفیتهای علمی و عملی و حضور مدیران کارآمد و جلب اعتماد بینالمللی موجبات اخذ اعتبارات ارزی از بانکها و مؤسسات اعتباری خارجی فراهم، دانش فنی خریداری و طرحهای عظیم و منحصر به فرد پتروشیمی با ظرفیت بالا در نقاط مختلف کشور به خصوص مناطق ماهشهر وعسلویه اجرا و یکی پس از دیگری به بهرهبرداری رسید. از محل فروش محصولات تولیدی، اقساط اعتبارات دریافتی بازپرداخت شد و سرمایهگذاری انجام شده برای نسلهای بعدی باقی ماند. دوران طلایی مذکور سالهای 1367 لغایت 1384 است.
قبل از انقلاب تعداد شرکتهای پتروشیمی در کشور انگشت شمار بود. عمدتاً عبارت بودند از: شرکتهای پتروشیمی شیراز، شیمیایی رازی، پتروشیمی آبادان، شیمیایی خارک، پتروشیمی ایران نیپون (فارابی فعلی) و چند کارخانه کوچک دیگر. افزون بر این شرکت پتروشیمی ایران – ژاپن از عظمت خاصی برخوردار بود و با توجه به وسعت کار و تنوع محصولات، این مجموعه گل سر سبد پتروشیمیها در ایران بود.
در دوران جنگ علیرغم این که تأسیسات نفتی و پتروشیمی و گاز به شدت مراقبت و محافظت میشد ولی دشمن آنها را به عنوان یک هدف مهم شناسایی و گهگاه مورد حمله قرار میداد.
تلخترین خاطره ، بمباران تأسیسات و اتاق کنترل شرکت پتروشیمی ایران – ژاپن بود که بر اثر شدت صدمات وارده به تأسیسات آن شرکت شریک ژاپنی از ادامه سرمایهگذاری منصرف و ادامه ساخت مجتمع را با مشکل مواجه کرد.
اما بعد از جنگ بلافاصله مجموعه عظیم پتروشیمی ایران – ژاپن سابق تحت نام پتروشیمی بندر امام باتلاش و همت مدیران و متخصصین ایرانی و با سرمایه ایرانی بازسازی و با غرور فراوان افتتاح گردید.
اوایل دهه 60 شرکت ملی صنایع پتروشیمی فاقد تشکیلات رایانهای بود و فقط دفاتر مالی شرکت از طریق کامپیوتر مرکزی شرکت ملی نفت که در زیرزمین ساختمان مرکزی آن شرکت مستقر بود، تهیه میشد وبا استفاده از این دفاتر ترازنامه شرکت ملی صنایع پتروشیمی را به صورت دستی تهیه میکردیم. لازم به ذکر است ترازنامه دارای دو ستون است که ارقام مندرج در آن از ترکیب صدها رقم تشکیل شده و در نهایت میباید در انتهای دو ستون اراقام تراز شود. در غیر این صورت ممکن است در انتقال اعداد وارقام اشتباهاتی شده باشد که میباید کشف و اصلاح گردد. کشف و رفع مغایرتها گاهی چندین شبانه روز طول میکشید و گاهی تا ساعت 5-4 بامداد روز بعد در شرکت میماندیم ولی وقتی تراز میخواند گاهی اشک شوق از چشمان جاری میشد. اینجانب در آن ایام که لازم بود تا پاسی از شب با همکاران در شرکت بمانیم، با خودرو شخصی همکاران را تا منزلشان میرساندم تا صبح روز بعد بتوانند برای ادامه کار در شرکت حضور یابند.