به گزارش پیام پتروشیمی در سراسر دنیا بستر رسمی دادوستدها یعنی بورس کالا فراتر از بازار فیزیکی و دادوستدهای نقدی ایفای نقش می کند. فعالیت بازارهای مشتقه و آتی در کنار بازار نقدی از ظرفیتهای کشف نشده بورس کالای ایران برای محصولات پتروشیمی و صنعتی و معدنی به شمار میروند. آن هم در شرایطی که این بازارها با برجستهسازی ابزارهای معاملاتی نظیر اوراق گواهی سپرده کالایی، صندوقهای کالا و حتی قراردادهای آتی از جمله اهرمهای موثر در جهت پوشش ریسک تغییرات قیمتی به شمار میروند که در کنار ایجاد اطمینان از عرضه مستمر و کافی، بستری برای هدایت واسطهگران و سرمایههای سرگردانی است که هر از چندگاهی به بازارهای کالایی نفوذ کرده و سعی در کسب سود از طرق گوناگون دارند. ا
بررسی این که نتیجه سیاستهای فعلی تاکنون چه بوده و چه شرایطی را برای دادوستدهای محصولات پتروشیمیایی مهیا کرده است، موضوعی است که سیدسعید زمانزاده، عضو هیات رئیسه انجمن ملی صنایع پلیمر ایران در ادامه توضیح میدهد:
تغییر فرمول قیمتگذاری پایه محصولات پتروشیمیایی در بورس کالا از طریق جایگزینی میانگین ماهانه بهای دلار نیمایی با میانگین هفتگی را چطور ارزیابی میکنید؟
این طرح قابلیت آن را دارد که هیجانات هفتگی میانگین بهای ارز نیما با ماهانه شدن را تا حدودی کنترل کند. زیرا تجمیع نوسانات چهار هفته درنظر گرفته میشود و میتوان گفت نرخ سه هفته از آن در دسترس است. از این رو میتوان گفت متقاضیان مواد اولیه پتروشیمیایی در بورس کالا با پیشبینی منطقیتری نسبت به آینده به دادوستدها وارد میشوند و هیجاناتی که پیش از آن در این بازار دیده میشد، با کاهش نسبی همراه شده است. به عبارت دقیقتر پیش از اجرای این طرح، روز شنبه پیش از اعلام نرخهای پایه جدید، متقاضیان تحرکات قیمتی ارز را رصد میکردند و یقین داشتند که عینا تغییرات بهای ارز در قیمت های اعلامی جدید اعمال خواهد شد.
از این رو شاهد ورود تقاضای هیجانی و ثبت رقابتهای قیمتی بسیار بالا در معاملات بورس کالا بودیم. درحالی که از زمانی که این جایگزینی در فرمول قیمتگذاری اتفاق افتاده است، چنین رخدادهایی کمرنگتر شده است. بهطوری که میتوان گفت رشد بهای ارز با تاخیر کوتاهمدتی که در میانگین ماهانه بهای ارز نیمایی منعکس میشود، سبب تغییر قیمت پایه مواد اولیه پتروشیمیایی میشود. این تاخیر به عنوان فرصتی برای متقاضیان در نظر گرفته میشود تا از طریق آن تحلیل بیشتری نسبت به وقایع بازاری داشته باشند و از خریدهایی که به سمت انبارها هدایت میشود اجتناب کرده و تنها به تامین نیازمندیهای روزانه خود برای تولید محصول بپردازند.
قیمت محصولات پتروشیمیایی در بازار آزاد در چه سطوحی نوسان می کند؟
این روزها به دلیل کاهش نرخ ارز در کنار تغییر محرک اثرگذار بر قیمت های پایه محصولات پتروشیمیایی در بورس کالا یعنی برگزیدن میانگین ماهانه دلار نیمایی به جای میانگین هفتگی، از التهاب دادوستد بسیاری از گریدهای این محصولات کاسته شده است. به عنوان مثال در مورد پلیمر رام شده بورس کالا یعنی PVC رقابتهای قیمتی تا حدود زیادی حذف و دادوستدها در قیمتهای پایه انجام شده است. همچنین گریدهای لوله محصولات پلی اتیلنی با حجم بسیار کمتری معامله شده است. البته نمیتوان رشد قیمتهای پایه با دیگر اهرم اثرگذار یعنی این روزها که بحث انتخابات آمریکا بسیار حاشیه ساز شده است، بازارهای کالایی با تاثیرپذیری بسیار زیادی از شرایط سیاسی و برنامههای رئیس جمهور آینده این کشور دچار تحرکات قیمتی میشوند براین اساس تقاضای هیجانی که در هفتههای گذشته در این بازارها به چشم میخورد اکنون تا حدودی فروکش کرده است و به نوعی میتوان گفت فعالان بازار در انتظار نتایج نهایی این انتخابات و منعکس شدن اثر آن بر بازار کالاهای گوناگون در اقصی نقاط جهان هستند.
آیا کاهشها و افزایش میزان پیش پرداخت خرید در بورس کالا توانسته از التهاب دادوستدهای این گروه کالایی بکاهد؟
میتوان اظهار کرد که مشکل اصلی دادوستدهای این گروه کالایی مربوط به سمت تقاضا نبوده است. چرا که اگر این گونه بود با پالایش تقاضا و کاهش سهمیهها این موضوع رفع می شد. درحالی که در معاملات هفته گذشته در بستر بورس کالا مجددا شاهد افزایش رقابتهای قیمتی بودیم. این امر نشان دهنده آن است که آسیب شناسی انجام شده از این محصول لزوما صحیح ارزیابی نمیشود و سمت عرضه این محصول است که نیازمند مدیریت است. درحال حاضر خبرهای خوبی نسبت به رعایت کف عرضههای گریدهای ملتهب این گروه کالایی در بورس کالا مطرح شده است. به طوری که حداقل به میزان ۲۰ درصد کف عرضه های مواد اولیه پتروشیمیایی که معاملات آنها دارای التهاب است، افزایش یابد.
پیش بینی برای آینده بازار چگونه است؟
اکنون فرصتی پیش آمده تا مدت زمان شرکتهای پتروشیمی برای عدم رعایت میزان کف عرضه از سه هفته به دو هفته کاهش یابد. هر دو این امور به عنوان محرکهای مثبت کنترل بازار از سمت عرضه درنظر گرفته خواهند شد. تلاش بخش خصوصی و صنایع پایین دستی بر این است که خواسته خود در ارتباط با مدیریت بخش عرضه را به گوش مسوولان برسانیم و بخواهیم که این پیشنهادات اعمال شود.
به طوری که دستگاههای نظارتی یا بخش دولتی تمرکز خود را بر این موارد قرار دهند تا در کنار رعایت کف عرضه، به میزان حداقل ۲۰ درصد کف عرضهها افزایش یابد. در طرف تقاضا نیز تلاش میکنیم که سهمیههای تولیدکنندهها به شکل واقعی مورد شناسایی قرار گیرد تا کدهای بهینیاب به سمت راستیآزمایی هدایت شود. نتیجه امر هم کاهش نقش واسطهگرانی است که به آشفتگیهای بازاری دامن میزنند. ابتدا مسالهای که ضروری و بسیار مورد تاکید است بحث مدیریت سمت عرضه است .