147

چابکی فکری و نوآوری در شرکت های کوچک و خُرد: نقش میانجی رهبری کارآفرینانه- قسمت پنجم

چابکی فکری و نوآوری در شرکت های کوچک و خُرد: نقش میانجی رهبری کارآفرینانه- قسمت پنجم
(دوشنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۰) ۰۸:۰۰

قسمت بحث و بررسی و نتیجه گیری

5-    بحث و بررسی

این مقاله یک مدل مفهومی راجع به اثر چابکی فکری کارکنان بر نوآوری SME ها را پیشنهاد و تست کرده است. این مدل بوسیله ابعاد EL شامل جهت گیری آتی و تشکیل گروه تعدیل می شود.

اثر مثبت چابکی فکری کارکنان بر نوآوری کسب و کارهای کوچک و خرد، با مطالعات قبلی انطباق دارد. آن ها نشان دادند که سرمایه انسانی روی نوآوری اثرگذار است (سانتوس رودریگز و همکاران، 2010). واضح است که EL اثر چابکی فکری کارکنان بر نوآوری SME را تعدیل می کند. این اثر معنادار ، و حتی منفی می شود. با توجه به خروجی این تحقیق، نتایج دارای همبستگی قوی با گزارشات مبتنی اثر میانجی جهت گیری کارآفرینانه در رابطه بین سرمایه انسانی و نوآوری هستند (وو و همکاران، 2008). لذا استدلال این است که  EL نقش مهمی در استفاده از چابکی فکری کارکنان روی نوآوری SME دارد.

یافته های این تحقیق ، تاکید دارند که جهت گیری آتی و تشکیل گروه به عنوان ابعاد EL، تعیین کننده رفتار کسب و کارهای خرد و کوچک هستند. نتایج با تحقیقات قبلی مبنی بر اثر EL روی عملکرد SME سازگاری دارند (حیات، لطیف، همایون، احمد و عظیم، 2019، مایو و همکاران، 2019، سوان و علی، 2020، زیمنس، سوپارتا، مانوتی دی، سینتاش، 2019، یانگ و همکاران، 2019) ، و ضمناً اثر نوآوری را نیز شامل می شوند (پادل، 2019). ما دریافتیم که جهت گیری آتی، یک عامل تعیین کننده مهم از نوآوری SME در مدل پیشنهادی است. این عامل اثر زیادی روی نوآوری و تشکیل گروه بجا می گذارد. و اثرپذیری چشمگیری از چابکی فکری کارکنان دارد. نقش محوری جهت گیری آتی در ایجاد نوآوری به شرح زیر می باشد : 1- نیاز به رشد دائمی نوآوری در کسب و کارهای خرد و کوچک، برای بقا و موفقیت، 2- نقش تشکیل گروه ، بگونه ای که نوآوری ها توسط سایر کارکنان ترغیب می شوند. 3- نقش چابکی فکری کارکنان برای جهت گیری آتی، از این واقعیت ناشی می شود که کسب و کارهای کوچک و خرد ، معمولاً توسط افراد با دل و جرات ، و افراد متمایل به ریسک پذیری دائر می شوند. آن ها مهارت های تجاری خوبی را بدست آورده اند.

در پاسخ دهندگان این تحقیق، نوآوری یک اولویت مهم در پاسخ دهندگان نیست. هرچند بقای شرکت به آن بستگی دارد (سابرامانیان و یوندت، 2005).یافته های قبلی تاکید دارند که نوآوری در SME، یک نکته کلیدی مهم است و روی موفقیت تاثیر اساسی دارد (آبور، کوراتری ، 2010). SME ها موانع زیادی در زمینه رشد دارند (بارتلت، بوکویچ، 2001، روزیو، وبر، 2020). SME ها دارای کمبود منابع هستند و خواهان افزایش دارایی های ناملموس هستند (روش، ریجسیک، 2013، اونگر و همکاران، 2011، وریو، توکلی، ساینو، 2020).

از بین متغیرهای کانونی، تجربیات کاری معنادار هستند. برخی شرکت کنندگان در SME ها تجربه کمتری دارند و درک شان ازچابکی فکری کارکنان پایین است. جهت گیری های آتی، و نوآوری ، در افراد مجرب تر، در سطح مطلوب تری قرار می گیرند. بدین ترتیب فرض کُلی تایید می شود مبنی بر اینکه کارکنان جوان تر، نوآوری و خلاقیت بیشتری دارند و کارکنان بررسی های بیشتری در این زمینه گام بر می دارند (شوبرت و آندرسون، 2015). در بحث صنایع  کوچک و خرد، واضح است که افراد حاضر در شرکت کننده های کل فروش و خرده فروشی بررسی های لازم را به کار می گیرند. درک از چابکی کارکنان در این راستا قرار می گیرند. تشکیل گروه، جهت گیری آتی، و خصوصاً SME، در این زمینه اثرگذار می باشند. افراد از جانب دیگر بررسی از جنبه های SME تشکیل گروه، نوآوری SME، اثر مطلوبی را روی عوامل تولیدی بجا می گذارند.

جدول همبستگی نشان می دهد که اندازه سازمان، نقش مهمی  برای 4 متغیر اصلی دارد. اندازه نقش مهمی دارد  و وضعیت شرکت های خرد و کوچک در آن لحاظ می شوند. تفاوت های معناداری در سطح نوآوری SME یافت می شوند. ما رویکرد کامینگ (2009) را دنبال می کنیم. اختلاف های زیادی بین ضرایب بتا و اعتماد در 95 % ، با یکدیگر 50 % تفاوت دارند. مقایسه ضرایب بتا برای SME ها ، مدل های فاقد تفاوت در ضرایب بتا برای SME به چشم می خورند. ضمناً اثرات ضعیف اندازه سازمان بر متغیرهای اصلی این تحقیق ، به اثبات رسیده اند.

6-    نتیجه گیری

6-1 : دستاوردهای نظری

تحقیق فعلی مکمل تحقیقات قبلی از نظر اثر سرمایه انسانی (سانتوس رودریگز و همکاران، 2010، سابرامانین، یوندت، 2005 )، و اثر EL بر عملکرد SME (حیات وهمکاران، 2019، میائوو همکاران، 2019 ، سوان و علی، 2020، زیمنز و همکاران، 2019، یانگ و همکاران، 2019)، و نوآوری (پادل، 2019) را مورد بررسی قرار داده است. برای گسترش بدنه دانشی در این زمینه، چندین دلالت نظری در این زمینه ها وجود دارند. در ابتدا، شکاف های موجود نسبت به تعریف چابکی فکری کارکنان به بحث گذاشته می شوند. بر خلاف مطالعات قبلی از جنبه رهبری مورد توجه قرار می گیرند. به باور ما، منشا چابکی هم در نزد مدیران، و هم روابط بین آن ها یافت می شود.

دستاورد دوم در تاکید بر رابطه بین دو نوع چابکی کارکنان را نشان می دهد (کارمند و رهبر). رویکرد غالب چابکی فکری ، شامل اثر میانجی چابکی نسبت به پیشروان فرایند نوآوری، یعنی کارکنان است. همانطور که مطالعه فعلی نشان می دهد، جهت گیری آتی EL نقش محوری در ایجاد چابکی فکری در کسب و کارهای خرد و کوچک دارد. در اینجا اثر میانجی چابکی فکری بر کارکنان مورد توجه قرار می گیرد.بدین ترتیب جهت گیری برای توسعه آتی، و کاهش عدم اطمینان فراهم می شود. EL پایداری و یکنواختی را به ارمغان می آورد. هزینه جستجوی کارکنان ظاهر می شود و لذا می توانند قابلیت های دینامیک را به نحو صحیح توسعه بدهند.

ثالثاً، تحقیق فعلی برای درک رفتار نوآوری در اقتصادهای بازدهی محور مفید واقع می شود. شرکت ها در چنین محیط هایی فاقد شایستگی ها و قابلیت های نوآورانه لازم هستند ، لذا  توانایی شان برای توسعه محصولات و خدمات جدید محدود می شود. از این نظر، تحقیقات زیادی رفتار نوآورانه اقتصادهای بازدهی محور پیشرفته را در کشورهای اروپای مرکزی و شرقی بررسی نموده  اند. چیزی که عامل نوآوری در اقتصادهای غیرپیشرفته در اروپای جنوب شرقی است ، عمدتاً ناشناخته است. تحقیقات هنوز اثر عوامل جداگانه داخلی و خارجی را بررسی ننموده اند.مطالعه فعلی، اولین تحقیقی است که در این راستا قرار می  گیرد.

6-2 : دستاوردهای کاربردی

این مقاله دارای چندین دستاورد کاربردی مهم است. در وهله نخست، چابکی فکری کارکنان، اثر زیادی روی نوآوری SME ها بجا می گذارد. بدین ترتیب متوجه می شویم که جهت گیری آتی نقش اساسی در تحقق بخشی به پتانسیل چابکی فکری کارکنان و افزایش درجه نوآوری دارد. مدیران/ مالکان باید نقش EL را  مورد توجه قرار بدهند. به طور خاص باید به جهت گیری آتی ، در خلال بهره برداری از منافع چابکی بر نوآوری را مورد توجه قرار داد. به منظور افزایش اثر چابکی از مسیر جهت گیری آتی، مدیران باید سریعاً دانش و شایستگی های خود را افزایش بدهند ، و الهام بخش کارکنان برای تشکیل گروه باشند. این شرایط اثر مثبتی را روی جهت گیری آتی بجا می گذارند، نوآوری بشدت افزایش می یابد و تشکیل گروه به صورت غیرمستقیم تقویت می شود. اثر منفی چابکی فکری کودکان بر نوآوری SME ها در مدل تعدیلی ، مستلزم این است که مدیران نقش فعالی در مدیریت نوآوری SME ها داشته باشند. بدین ترتیب از تخریب پتانسیل چابکی فکری کارکنان جلوگیری می شود.

ثانیاً، کسب و کارهای کوچک و خرد،و تیم های مدیران آن ها ، باید به افزایش نوآوری به عنوان یک عامل اصلی موثر بر بقا و موفقیت شان توجه بکنند (بارتلت و بوکویچ، 2001، روزیو و وبر، 2020). ضمناً باید جایگاه رقابتی خود را حفظ بکنند. در مواردی که مدیران باید سطح نوآوری SME را افزایش بدهند، وابستگی به افزایش ارزش دارایی های نامشهود ضروری است (راچ، ریجسیک، 2013، اونگر و همکاران، 2011، وریو و همکاران، 2020).  لذا مدیران باید نگاه مثبتی به چابکی فکری در پیش بگیرند و پتانسیل داخلی برای افزایش نوآوری را به واقعیت تبدیل بکنند. یک وظیفه مهم دیگر برای مدیران این واحدها، فراهم سازی محیط برای پشتیبانی از فعالیت های نوآورانه در نزد اعضای SME است.مدیران باید الگوی دیگر اعضا باشند، آن ها از یک سری کارگاه ها برای معرفی و رواج تفکر خلاقانه استفاده می کنند (دی بونو ، 1992).ضمناً آموزش های ضمن خدمت، سطح نوآوری را افزایش می دهند. از نظر روش های استخدام، این کسب و کارها از طریق وابستگی به کارکنان جوان، سطح نوآوری را بیشتر می کنند.

ثالثاً، به نظر می رسد تشکیل گروه دستاوردهای کمی در نوآوری SME ها دارند. توسعه این پیوندها ، اثر مثبتی را روی جهت گیری آتی بجا می گذارد. لذا مدیران باید به صورت دائمی الهام بخش سایر کارکنان باشند، تا آن ها نوآوری بیشتری بکنند.می توان با ارتقای روحیه تیمی، تشکیل گروه را بهبود بخشید. علاوه بر این، دانشکده های تجاری باید به گسترش پیوند از طریق آموزش دهی کارکنان آتی، و آموزش به نسل های آتی برای تصمیم گیری سریع ادامه بدهند. بهبود تفکر منطقی و در اولویت بودن کار تیمی از دیگرتدابیر کاربردی محسوب می شوند.

6-3 : محدودیت ها

این مطالعه فاقد محدودیت نیست. در ابتدا روی یکی از مولفه های سرمایه انسانی، یعنی چابکی فکری کارکنان تمرکز می کنیم. لازم است مولفه های شناخته شده سرمایه انسانی، شایستگی ها و نگرش ها در هم ادغام بشوند (بونتیس و همکاران، 1999، روس، ادوینسون ، دراگونتی، 1997). بدین ترتیب نقش چابکی فکری در محیط گسترده تر مشخص می شود. ثانیاً، نمونه ما پاسخ شرکت های SME صربستانی را در پی دارد. کارآفرینی نوآوری محور در این کشور در مرحله توسعه است. با توجه به این شرایط خاص، نتایج دارای یک سری دلالت ها برای SME های فعال در شرایط متفاوت هستند. علاوه بر این، تحقیق فعلی توجهی به شرایط فرهنگی و اقتصادی صربستان ننموده است. این شرایط روی نتایج در موقعیت تاریخی دیگر از جمله بازارهای در حال گذار به بازار اقتصاد آزاد تاثیرگذار می باشند. ثالثاً، رویکرد خود تحلیلی ، بررسی مهم ترین اجزای موجود در مدل را ممکن ساخته است. مدیران دیدگاه مطلوب تری راجع به این شرایط ، نسبت به سایر کارکنان در کسب و کارهای کوچک و خرد دارند و برعکس. با این وجود ، خود ارزیابی در تحقیقات مدیریتی رواج دارد. ضمناً مطالعات قبلی ارزیابی سوگیری روش مشترک را ممکن می سازند (سگارا ناوارو،مارتلو لاندرگوز، 2020، پودساکف و همکاران، 2012).

6-4 : جهت گیری تحقیقات آتی

جهت گیری های بالقوه تحقیقات آتی ، به شیوه های زیر نتایج را ارتقا می دهند. در وهله نخست، مشخص می شود که آیا الگوهای شناسایی شده در سایر حوزه ها معتبر هستند یا خیر. سطوح متفاوت کارآفرینی در سایر کشورها، یا بسترهای فرهنگی و اجتماعی دیگر مورد توجه قرار می گیرند. ثانیاً، برای بررسی دیدگاه گسترده تر نسبت به ابعاد سرمایه انسانی، و تصویر جامع تری از نقش چابکی فکری اقدام شده است. ثالثاً، برای اجتناب از عواقب نامطلوب اجتماعی در پاسخ دهندگان SME ، مطالعات آتی روی افراد غیرمدیریتی انجام می شوند. بدین ترتیب دقت ارزیابی متغیرهای اساسی مدل بیشتر می شود.

حوزه دیگری که ارزش همکاری را دارد ، به بحث گذاشته می شود.مدت ها قبل، فعالان دانشگاهی درک نمودند که عوامل حاضر در سیستم های نوآوری ،به شرکت ها این شانس را می دهند تا منابع نوآوری درونی را گسترش بدهند. ضمناً موفقیت فرایند نوآوری در حد بالاتری قرار می گیرد. این موضوع برای شرکت های فعال در اقتصادهای بازدهی محور واضح تر است. شرکت های حاضر در این مطالعه چنین وضعیتی دارند. پتانسیل نوآوری آن ها پایین است و مجبورند منابع ناقص را از بیرون از شرکت بدست بیاورند. تحقیقات آتی باید بررسی بکنند که آیا همکاری ها، چابکی فکری سازمان را افزایش می دهند یا خیر؟یک نکته که قطعاً ارزش رسیدگی دارد، نقش تخمین های مکانی و غیرمکانی شرکا است. آن ها معمولاً به عنوان مانع بهره وری عمل می کنند.

تمرکز این مطالعه روی اهمیت چابکی فکری کارکنان کسب و کارهای کوچک و خرد و نوآوری آن ها قرار دارد. ضمناً جهت گیری های آتی EL، به عنوان عوامل اساسی تلقی می شود. ما مدل مفهومی را توسعه دادیم که نقش میانجی EL بین چابکی فکری کارکنان، و نوآوری SME ها مورد توجه قرار می گیرد. فرضیه ها با توجه به داده های بدست آمده از شرکت های کوچک و خرد صربستانی تست می شوند.تحقیق فعلی چندین دستاورد در زمینه های مربوط به چابکی فکری، رهبری کارآفرینانه و نوآوری SME را به همراه دارد و رابطه بین آن ها را مشخص می کند. نتایج فعلی برای مالکان و مدیران SME ها مفید هستند تا آینده شغلی خود را مجدداً شکل بدهند. ضمناً ترغیب می شوند تا سطح نوآوری خود را ارتقا بدهند.

 

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی