148

استراتژی های بین المللی پیش کنشگرایانه در شرکت های کوچک و متوسط (SME) خوشه ای

استراتژی های بین المللی پیش کنشگرایانه در شرکت های کوچک و متوسط (SME) خوشه ای
(پنج شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۰) ۰۸:۰۰

در این مقاله مفهومی، استراتژی های بین المللی پیشگیرانه شرکت های کوچک و متوسط (SME) در بستر خوشه مورد بحث گرفته است. اکثرقریب به اتفاق خوشه های SME، نقش های غیر فعال را به عنوان شرکت کنندگان شبکه ای در فرآیندهای بین المللی در نظر می گیرند.

با این حال، یک بخش کوچک تر از استراتژی های پیشگیرانه به منظور توسعه خارجی به عنوان رهبران شبکه ها اتخاذ می گردد. SMEs به عنوان رهبران شبکه در منبع خوشه ها و وابسته به شبکه های محلی نهادینه شده اند که آنها را با منابع مکمل ارائه می دهند. ما ادعا می کنیم که این وابستگی متقابل بین منابع یک شرکت و توسعه انکشاف صنعتی در گزینه های استراتژیک که SMEs درزمان بین المللی شدن اتخاذ می کنند، باید منعکس شود. این مقاله، از طریق تلفیق و ارزیابی طیف گسترده ای از گزینه های استراتژیک SME و به توسط ارائه استراتژی های رقابتی فعال SME ها در عرصه بین المللی که هر دو امکان پذیر و موثر هستند، صورت گرفته است. امکان پذیری اتخاذ یک استراتژی خاص به معنای مناسب بودن این گروه از شرکت ها، با توجه به ویژگی های آنها است. ارزیابی اثربخشی هر استراتژی با توجه به اهداف اجتناب از قفل کردن و حفاظت و توسعه مهارت های اصلی های نهادینه شده در شبکه های خوشه ای، انجام می شود. ما شکاف تحقیق در ارزیابی نتایج استراتژی های بین المللی SME و در تلفیق طیف گسترده ای ازگزینه های استراتژی های خوشه MVS را مورد خطاب قرار می دهیم.

 

کلمات کلیدی - SMEها؛ خوشه؛ بین المللی سازی؛ استراتژی رقابتی؛ شبکه ها؛ همکاری

 

1. مقدمه

این مقاله بر روی استراتژی های پیشگیرانه بین المللی شرکت های متوسط و کوچک (SME) در بستر خوشه ای تمرکز دارد. SME ها به عنوان هسته زراعت صنعتی شناخته شده اند چرا که آنها یک حجم مهم از نهادهای آن را تشکیل می دهند. مشارکت آنها در فرآیندهای بین المللی شدن ، هر دو اشکال واکنشی و پیشگیرانه را اتخاذ می کنند. اکثرقریب به اتفاق SME ها، شرکت کنندگان واکنشی زنجیره های ارزش شرکت های بزرگ به عنوان رهبران خوشه هستند. با این حال، تکنولوژی تغییرات اخیر، و همچنین الزامات انعطاف پذیری و سرعت در بازار، مقیاس کوچکتر عملیات بین المللی شدن را امکان پذیر ساخته است ( آگوستینو، گیونتا، ناگنت، اسکالارا و تریوری، 2015 ؛ اسلسن و هریچی، 2015 ؛ مسینی، پرم اچاری ونگ و لوین، 2010 ؛ کاسمانو، منوسوسی و موریسون، 2010). متعاقبا، نقش SMEs به عنوان بازیکنان فعال تشکیل دهنده ارتباطات بین المللی افزایش یافته است ( کاویلو، 2006 ؛ فرنبر، مک داگال و اویات، 2007 ؛ مک داگل، شن و اویات، 1994). این نقش کوچکتر است اما در حال افزایش جمعیت SME ها است که استراتژی های پیشگیرانه بین المللی را به عنوان شرکت های کانونی شبکه و اشکال مسیر بین المللی شدن و چشم اندازهای توسعه خوشه های منبع آن، در نظر گرفته است ( اسلسن و حریرچی ، 2015 ؛ بیگیرو، 2006 ؛ دی پراپریس، مینگینلو و سوگن ، 2008 ؛ مزنتی، مونترسور و پینی، 2011). ورود به زنجیره ارزش جهانی (GVCs) موجب ارتقا یا کاهش رتبه موقعیت های رقابتی خوشه ها و در نهایت منجر به کاهش، تجدید و رشد بیشتر آنها می شود. همچنین، خوشه ها می توانند تنها به عنوان هسته های دانش در محدوده ای از تخصص خود در سطح کشور و در تقسیم کار جهانی، بیان شوند ( بیگرو، 2006 ؛ استروگن، 2003).

استراتژی های بین المللی شرکت های کوچک و متوسط ، بیشتر در تجمع منطقه ای والد در مقایسه با شرکت های بزرگ، نهادینه شده اند . مقیاس و دامنه محدودیت های SMEs باعث یک وابستگی الزامی به منابع شبکه های محلی می شود . نتیجه یک وابستگی متقابل بین مسیر بین المللی شدن خوشه و نیز چشم انداز توسعه آن و استراتژی های بین المللی شدن SME های خصوصی است. مقاله حاضر، تاکید می کند که این وابستگی متقابل، مستلزم وجود SMEs در استراتژی های رقابتی است که دو هدف را در یکدیگر ادغام می کنند.یعنی آنها نیاز به حفاظت و توسعه مهارت های هسته ای نهادینه شده در شبکه های خوشه ای و ایجاد شبکه های بین المللی به منظور جلوگیری از قفل شدن دارند تا از دسترسی به منابع ملموس و غیرملموس، جلوگیری شود.

هدف این مقاله شناسایی و ارزیابی گزینه های استراتژی های رقابتی فعال خوشه های SME در عرصه بین المللی با توجه به امکان پذیری و اثربخشی آنها است. امکان پذیر بودن اتخاذ یک استراتژی خاص به معنای مناسب بودن برای این گروه از شرکت ها با درنظر گرفتن ویژگی های آنها است. ارزیابی اثربخشی با توجه به اهداف اجتناب از قفل شدن و حفاظت و توسعه مهارتهای هسته ای خوشه، صورت می گیرد.

این مقاله، از طریق تلفیق و ارزیابی طیف گسترده ای از گزینه های استراتژیک SME و به توسط ارائه استراتژی های رقابتی فعال SME ها در عرصه بین المللی که هر دو امکان پذیر و موثر هستند، صورت گرفته است. در انجام این کار، این شکاف تحقیق دربررسی های کنونی در خصوص بین المللی شدن SME را با تمرکز بر خصوصیات خوشه SME بررسی می کند. با توجه به تحقیقات انجام شده در مورد بین المللی شدن SME، این مقاله، نقص ارزیابی گزینه های استراتژیک SME را مورد خطاب قرار می دهد. مطالعات موجود عمدتا بر هدایت کنندگان بین المللی در مقایسه با ارزیابی نتایج، می پردازد ( کار، هاگارد، هیملیسکی و زهرا، 2010 ؛ هیلمرسون، 2014 ؛ تانگ، 2011). با توجه به ویژگی بین المللی شدن خوشه SME ، مطالعات اخیر برخی از گزینه های استراتژی انتخاب شده را تجزیه و تحلیل می کند که مستلزم ادغام شواهد موجود می باشد ( ماریوتی، میکاسی و مونتانارو، 2004 ؛ بیگرو، 2006 ؛ دی پروپریس و همکاران، 2008 ؛ ماروتی ، موتینلی و پیسکیتولو، 2003 ؛ کاترینی، 2011). ما به این نیاز با تلفیق دانش در SME و بین المللی شدن خوشه SME از بررسی های صورت گرفته در خصوص کارآفرینی بین المللی و کسب و کار کوچک، کارآفرینی منطقه ای و توسعه منطقه ای، پاسخ می دهیم.

این مقاله دارای هفت بخش است. پس از مقدمه، وابستگی متقابل بین SME ها و حاکمیت خوشه ای در بخش دوم مورد بحث قرار گرفته است. بخش سوم، ماهیت و اهداف استراتژی های پیشگیرانه SME در فرآیند بین المللی شدن خوشه را مورد تجزیه و تحلیل، قرار می دهد. بر اساس این دیدگاههای نظری، ما یک چارچوب تحقیقی برای ارزیابی استراتژی های بین المللی خوشه SMEs، ارائه می دهیم. در دو بخش زیر( بخش های 5 و 6)، هزینه و تمایز مبتنی بر گزینه های توسعه خوشه SEMs در عرصه بین المللی، مورد ارزیابی و تلفیق، قرار می گیرد که به هشت قضیه تحقیق (دو کلی و شش مفصل )، منتهی می گردد . به بحث و ارائه مفاهیم برای تحقیقات و رویکردهای بیشتر در بخش هفتم، پرداخته شده است.

 

2. SME ها و حاکمیت خوشه ای

خوشه ها، تمرکز جغرافیایی شرکت ها در یک یا تعداد محدودی از صنایع مرتبط است که متشکل ازشبکه های رقابتی و مشارکتی همراه با موسسه های محیطی هستند (کمیسیون اروپایی، 2002؛ گانکارژیک، 2015 ؛ پورتز، 1998 ؛ وناوربک، 2001 ). در این حالت، ویژگی های ساختاری خوشه ها، تمرکز فضایی و صنعتی بر روی روابط شبکه بین کسب و کار، سازمان های اجتماعی و عمومی است (گانکارژیک و گانکارژیک، 2013). تمرکز فضایی و صنعتی، یک منبع تخصیص منطقه ای است ( بلاندی، 2001 ؛ کراگمن، 1991 ؛ پیور و سابل، 1984 ؛ پورتز، 1998). این خروجی های تجمع، یعنی دسترسی به تامین کنندگان تخصصی، کارکنان واجد شرایط و ناپایداری اطلاعات را تضمین می کند (مارشال،1920؛ کراگمن، 1991 ؛ پورتر، 1998). روابط شبکه در میان شرکت های خوشه ای و موسسات اجتماعی و دولتی،یک سیستم حاکمیت را شکل می بخشند که نه فقط بر روی تبادل اطلاعات بلکه بر تولید و انتقال دانش نیز ناثیر می گذارد ( اشیم و ایساکسن، 2003 ؛ بروسکو، 1982 ؛ مارکوسن ، 1996 ؛ پورتز، 1990 ؛ پیک و سنگن برگر، 1992 ؛ ساکسنین، 2000).

حاکمیت یکی از مفاهیم کلیدی است که حوزه منطقه کارآفرینی را توصیف می کند . این به عنوان حالت ها یا ساختار های اجرای فعالیت های اقتصادی، درک می شود که شامل بازار، سلسله مراتب سازمانی (ادغام عمودی) و ترکیب ها یا ترکیبی از دو حالت قبلی است (ویلیامسون، 1991). در کارآفرینی و بررسی های کسب و کار کوچک، حاکمیت شبکه به عنوان ترکیبی از یک مجموعه از روابط هماهنگ شده توسط عوامل کلیدی بر اساس برخی از سلسله مراتب ها و معاملات بازار، توصیف شده است( آگوستینو و همکاران، 2015 ؛ جوانیسون، 1998). اگرچه تعداد نهادهایی که شبکه ها را تشکیل می دهند، به وضوح در مطالعات پیشین، مشخص نیست اما ما می توانیم فرض کنیم که این روابط، پیچیده تر و فراتر از تجارت متقابل در کسب و کار هستند (جوانیسون، 1998 ؛ کوگات، 2000 ؛ هوگینز و جوانیسون، 2010 ؛ جک، دراکوپولو داد و اندرسون، ا.ر، 2008).

SMEs، یک حجم بحرانی از شرکت های خوشه ای را تشکیل می دهند و این حجم ، ذینفعان خاص آن می باشند . عملیاتی شدن در شبکه های مشارکتی، مقیاس و دامنه های اقتصادی مشابه با کارکردهای شرکت های بزرگ را به وجود می آورد ( پیک و سنگن برگر، 1992). این روابط مشارکتی باعث ایجاد یک عدم تخصیص جزئی از قابلیت های شرکت های شبکه و در نتیجه خود حاکمیت می گردد ( ارگریز و لیبکایند، 1999 ؛ اسلسن و حریرچی، 2015 ؛ مازنتی و همکاران، 2011). ارتباطات و وابستگی متقابل بین قابلیت های شرکت و حاکمیت در مفاهیم منابع شبکه ( گولاتی، 2007)، سرمایه شبکه ( هاگینز و جانسون، 2010 ) و شبکه های دانش ( هانسن، 2002 ؛ اون اسمیت و پاول، 2004)، منعکس شده است. به عبارت دیگر، مزیت رقابتی و پایه گذاری قابلیت های اصلی، به طور کامل توسط یک شرکت خصوصی ، ایجاد نشده است اما آنها در رویکردها و رویه های شبکه، نهادینه شده اند ( نلسون و وینتر، 1982 ؛ نانکا، 1991 ؛ گرتلز، 2007 ؛ اسلسن و حریرچی، 2015).

با توجه به ویژگی های فوق منابع و حاکمیت شرکت ها، تمرکز تجزیه و تحلیل خوشه به طور سنتی بر روی یک شرکت خصوصی نیست بلکه بر روی یک سیستم تولید محلی یا منطقه ای نهادینه شده در زمینه های اجتماعی و فرهنگی می باشد ( بوسکو، 1982 ؛ پیرو و سابلی، 1984 ؛ سنگن برگر و پیک، 1992 ). این روش نظام مند، نقش شرکت های خصوصی وجستجوی فرصت های کارآفرینی را نادیده گرفته است. تحقیق اخیر در مورد خوشه ها در زمینه کارآفرینی و کسب و کار کوچک و نیز توسعه منطقه ای و کارآفرینی منطقه ای به دنبال پر کردن این شکاف است. این، بر رشد کارآفرینی که بر جنبه های توسعه شبکه ها و شهرت آنها تاثیر گذاشته است، تاکید می کند ( البرتی، سیاسیکا، تریپودی و ویسکانتی، 2008 ؛ بست، 2000 ؛ کلپر، 2007 ؛ تروال و پاسکاما، 2011 ؛ مالیپیرو، موناری و سوبرو، 2005 ؛ موناری، سوبروو مالیپیرو، 2011 ؛ سورنفریز و سورنسن، 2005).

نقش شرکت های خصوصی در توسعه خوشه ای بر اساس نظریه رشد شرکت ( بست، 2000؛ پنروز، 1959) و دیدگاه مبتنی بر منابع (RBV) شرکتی که از آن به وجود آمده است، می باشد ( رنرفلت ، 1984 ؛ کاگوت و زاندر، 1992 ؛ پیتراف 1993؛ بارنی، 1991) رشد شرکت ناشی از قابلیت های سازگاری سازمانی همراه با فرصت های محیطی است (گانکارژیک، 2016 ؛ پنروز، 1959 ؛ بست، 2000). RBV، بر ناهمگونی قابلیت های شرکت ها، که بر روی موقعیت های رقابتی خود تاثیر می گذارد، تاکید دارد. منابع نادر، ارزشمند، بی نظیر، غیرقابل جایگزین و غیر قابل تعویض که موقعیت رقابتی را پایه ریزی می کند باید در داخل این شرکت به عنوان توانایی های اصلی آن، به صورت یکپارچه در بیاید ( برنی، 1991 ؛ حامل و پرهالد، 1990 ؛ فریلینگ، گریژ و گوک، 2008 ؛ گانکارژیک و زابالا ایتوریاگاگویتا ، 2015). قابلیت های غیر اصلی را می توان در شرکای شبکه برون سپاری کرد ( کاگوت، 2000 ؛ هاگینز و جانسون، 2010 ؛ جک و همکاران، 2008 ). مرتبط با شرکت های بزرگ، SMEs، توانایی کمتری در درون سازی و تخصیص مهارت ها که هسته مزیت رقابتی آنها می باشد، دارند. آنها تمایل به انتخاب حاکمیت شبکه به جای ادغام عمودی به دلیل محدودیت های منابع و تمایل به حفظ انعطاف پذیری دارند ( هاتکر، 2005 ؛ وروال، برینینگ، رایت، منیگارت و لاکت، 2010 ؛ دیز ویال، 2010 ؛ لیو، وسلز، استویک، 2003 ؛ اکسپوزیتولانگا، مولینا مورالز و کاپو ویکدو، 2011). درنتیجه، هنگام پیگیری رشد، SME ها فرصت های بازار را ارزیابی می کنند و اهداف استراتژیک را بر اساس قابلیت های خود و قابلیت های قابل دسترسی در شبکه سازمان های مشارکتی ، تشکیل می دهند ( فرانسیونی، موسو و واردیاباسیس، 2013 ؛ فرنکن و باسکاما، 2007 ؛ فرنکن، 2007 ؛ تروال و باسکاما، 2011 ؛ کیم و ونارتاس، 2014 ).

اهمیت کانونی شرکت های درحال رشد به طور خاص براین دلیل استوار است که تاکید به دسترسی به بازار ها و منابع ملموس و غیرملموس از طریق روابط مرزی آنها ، وجود دارد. تولید و تبادل دانش نیاز به روابط عمیق و بلندمدت روابط شبکه های خوشه ای دارد (آلگر، سنگوپتا، و لاپیدرا، 2013؛ گانکارژیک و گانکارژیک، 2016 ؛ گراتلر، 2007 ؛ یوهانیسون، 1998 ؛ لیسوواسکا، 2015 ؛ کاسکل و مالمبرگ، 1999 ؛ نانکا، 1991).

از سوی دیگر، تمرکز بیش از حد محلی یا منطقه ای منتهی به سختی فناوری، عدم توانایی در ارائه تنوع چشم اندازهای بیشتر صنعتی و از دست دادن فرصت برای افزایش کارایی از طریق همکاری خارجی، می گردد. نتیجه قفل شدن است، به عنوان مثال، انزوا که از پیشرفت بیشتر جلوگیری می کند ( آلبرتی، 2006 ؛ گلاسمیر، 1994 ؛ گرابر، 1993 ؛ گوریری و پیتروبلی، 2004 ؛ هسو و لین، 2011 ؛ سورن فریز و سورنسن، 2005). برای جلوگیری از قفل شدن، ارتباطات داخلی باید به وسیله شبکه های بین المللی یا جهانی به منظور دسترسی به بازارها، ورودی های مقرون به صرفه و منابع دانش جدید را توسعه بدهند ( اسلسن و حریر چی، 2015 ؛ هسینک، 2005). شرکت های کانونی باید بعنوان رابط به توسط متحد کردن شبکه های محلی و جهانی، عمل کنند.

3.. ماهیت و اهداف استراتژی های پیشگیرانه SME در فرایند بین المللی سازی خوشه

3.1 SMEs خوشه، بعنوان استراتژی های بین المللی پیشگیرانه

 تحقیق در خصوص مشارکت بین المللی، توجه زیادی را به شرکت های خوشه ای بزرگ بعنوان قابلیت بیشتر شرکت در توسعه زنجیره های ارزش جهانی و خارجی ، به خود جلب کرده است (GVCs). حاکمیت GVC ، متشکل از هماهنگی تمامی فعالیت های کاربردی است که ارزش تولید را ایجاد می کند و بیش از یک کشور را در بر می گیرد ( هامفری و اسمیتز، 2002 ؛ 2004). براساس نظریه هزینه مبتنی بر معامله شرکت و دیدگاه مبتنی بر منبع، مفهوم GVC، فرض می کند که جنبه های توسعه و ارتقاء یک شرکت به موقعیت آن در زنجیره حاکمیت ارزش، بستگی دارد که تبادل دانش و اطلاعات و یا مهار آنها را امکان پذیر می سازد ( گریفی، هامفری و استورگن، 2005). در مورد روابط سلسله مراتب ، آنها به کارکردهای افزوده بر ارزش ، تکیه دارند. در مورد روابط متقابل که تبادل دو دانش را امکان پذیر می سازد، آنها می توانند در فعالیت های افزوده بر ارزش بالاتر، ارتقاء پیدا کنند. موقعیت یک شرکت در حاکمیت جهانی به پیچیدگی فناوری اتخاذ شده و قابلیت های شرکت، بستگی دارد . در بررسی های پیشین زنجیره ارزش شرکت، SMEs، به عنوان تامین کنندگانی، توصیف شده اند که یک نقش واکنشی را همانند شرکت کنندگان در شبکه های کانونی، ایفا می کنند ( هامفری و اشمیتز، 2002 ؛ 2004). این موقعیت مطلوب به توسط محدودیت های SME ، تعیین شده است، نظیر معایب مقیاس و دامنه که اندازه سرمایه گذاری در توسعه خارجی، محدودیت های مالی، دشواری در دسترسی به سرمایه خارجی، دانش ناکافی بازارهای خارجی و بی تجربگی در مدیریت ارز خارجی را توجیه نمی کنند ( فلزنستین، کراوگنا، رابسون و آمور اس، 2015 ؛ فرانسونی و همکاران، 2013). علاوه براین، آنها ممکن است هزینه های معامله را از سرمایه گذاری های خاص (از لحاظ سرمایه فیزیکی یا غیرملموس )، متحمل شوند که غالب بر محدودیت است و یا هیچگونه ظرفیتی در یک روش ارزشمند دیگر، را مجددا نشان نمی دهند ( ویلیامسون، 1991). نتیجه، یک وابستگی است که منجر به اپورتونیسم مشتریان بزرگتر نظیر شرایط نامطلوب قراردادها و هزینه های خارجی به تامین کنندگان می گردد ( هارمفی و اشمیتز، 2002 ؛ 2004).

با این حال، پیشرفت های اخیر در فناوری و دسترسی به منابع شبکه به نفع عملیات هایی با مقیاس کوچکتر عمل می کنند ( آگوستینو و همکاران، 2015 ؛ اسلسن و حریرچی، 2015 ؛ مسینی و همکاران، 2010 ؛ کاسمانو و همکاران، 2010 ). به عنوان یک نتیجه، خوشه SMEs بعنوان رهبران شبکه و یا شرکت های کانونی عمل می کنند که زنجیره یک ارزش خوب را هماهنگ می کند ( آلبرتی و همکاران، 2008). SMEs به طور فزاینده ای بعنوان فرصت های بین المللی در بازارهای خارجی، درک می شوند ( کاویلو و مونرو، 1997 ؛ کاویلو ، 2006 ؛ مک داگل و اویات، 2000 ؛ اویات و مک داگل، 2005).

استراتژی های پیشگیرانه بین المللی آنهایی هستند که در شرکت های کانونی یا غالب، بوجود آمده اند و بعنوان رهبران شبکه خوشه ای، عمل می کنند و معاملات را با شرکای بین المللی تجاری به طور مستقیم در مقایسه با واسطه ها انجام می رسانند ( اگندال و چتی، 2007). این مخالف استراتژی های پیشگیرانه است که در آن خوشه SMEs ، تنها شرکت کنندگان و پیروان در شبکه های شرکت های کانونی هستند و به طور غیر مستقیم به بین المللی شدن بعنوان تامین کنندگان در دیگر شرکت های خوشه ای با تاکید بر توسعه بین المللی، می پردازند ( اگندال و چتی، 2007 ؛ فرانسونی و همکاران، 2013 ). اگرچه محبوبیت کمتری میان SMEs نسبت به رفتارهای واکنشی، وجود دارد اما شبکه های پیشگیرانه و خود مختار نیز ثبات و موفقیت بیشتری در توسعه بین المللی دارا هستند ( کاویلو، 2006 ؛ هاگینز و جانستون، 2010 ؛ تانگ، 2011). روابط مستقیم با مصرف کنندگان، رشد شرکت و تبادل دانش را در توسعه نوآوری، شبیه سازی می کند که این موضوع به توسط هاگینز و جانستون (2010)، شناسائی شده است. علاوه براین، تعامل مستقل و مستقیم با خریداران، وفاداری و همکاری دراز مدت را بوجود می آورد که تحقیق در مورد محدودیت های صنعتی و خوشه های اروپای مرکزی، این مطلب را نشان می دهد ( آلبرتی و همکاران، گانکارژیک و گانکارژیک، 2016 ؛ پیسونی، فراتوچی و اوناتی، 2013).

SMEs، درحالی که بر استراتژی های پیشگیرانه ، تاکید دارد، دروازه بانانی در دسترسی به بازارهای بین المللی و دانش فناوری تلقی می شوند ( گیولیانی، 2011 ؛ مالسکی، 1990 ؛ واچ، 2015). آنها همانند شرکت های کانونی و عوامل تغییر با شروع تکامل خوشه در عرصه تولیدات و یا خدمات، مهارت های هسته ای، روابط شبکه و موقعیت در زنجیره های ارزش کلی، عمل می کنند ( آلبرتی و همکاران، 2008 ؛ مالیپیرو و همکاران، 2005). در وابستگی کمتر به منابع شبکه های منطقه ای در مقایسه با SMEs، شرکت های بزرگ، تواناتر هستند و تمایل به جابجایی فعالیت های زنجیره ارزش به طور گسترده دارند که همان کارکردهای فشرده مبتنی بر دانش، محسوب می شوند ( کاسمانو، مانچوسی و موریسون، 2010 ؛ آگوستینو و همکاران ، 2015 ). این فرآیندها، پیکربندی شبکه محلی را تغییر می دهند واز این رو، به برخی از روابط آن ، پایان می بخشند ، آن را اصلاح می کنند و یا مزیت های موجود را حذف می کنند. نسبت به شرکت های بزرگ، SMEs ، بیشتر مستلزم آن هستند که در بین المللی شدن فعالیت های خود و جهت گیری ها به سمت حفظ فعالیت های اصلی خود در خوشه شریک، حرکت کنند ( کاترینی، 2011 ).

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی