آقای دکتر حسینی همانطور که مستحضر هستید صنعت پتروشیمی در ایران به دلیل احتیاج روز افزون و رشد نیاز جهانی به محصولات پتروشیمی و همچنین شکل گیری بازارهای جدید در حوزه آسیا مانند کشورهای تقاضا محور چین، هند و کشورهای شرق آسیا با نرخ رشد شتابان و نیز مرکزیت ایران در مهمترین حوزه ذخایر نفت و گاز جهان و همچنین بسترسازی ایجاد اشتغال در توسعه اقتصاد ملی میتواند به عنوان موتور محرکه مولد اقتصاد کشور نقشی اساسی و محوری در رشد اقتصادی، توسعه آتی صنایع کشور، افزایش صادرات غیرنفتی و تولید ناخالص داخلی (GDP) کشور داشته باشد. اما این توسعه میتواند عواقب منفی بسیاری برای محیط زیست ما داشته باشد.
حال سوال اینجاست که چگونه میتوان توسعه پایدار بخش پتروشیمی را تضمین کرد؟ یعنی ضمن اینکه خللی در برنامههای توسعهای پتروشیمی به وجود نیاید، محیط زیست هم آسیب کمتری ببیند؟
به هر حال باید بپذیریم که معضل زیست محیطی معضلی جهانی است که طی چند دهه گذشته همواره اوضاعش رو به وخامت بوده و سالها است که بخش مهمی از دغدغههای تمام کشورها را شامل میشود، چنانکه نشستهای جهانی متعددی چه در سطح مسئولان و سران کشورها و چه توسط سازمانهای بینالمللی برای حل این معضل برگزار شده است.
از آنجایی که توسعه و به ویژه در بخش تولید و صنعت ارتباط مستقیمی با مسائل زیست محیطی پیدا میکند، لحاظ کردن این موضوع در برنامههای توسعهای از اهمیت خاصی برخوردار است. دربحث توسعه پایدار توجه به محیط زیست به عنوان یک شاخص مهم پذیرفته شده و لذا ما شاهدیم در کشورهای اروپایی و حتی ژاپن ساخت نیروگاههای هستهای گسترش نیافته و بعضاً تعطیل شدهاند وحتی بسیاری از پالایشگاههای قدیمی نفتی تعطیل شدهاند. همچنین اروپا صنایع فولاد سازی را به علت آلایندگی زیاد ومصرف بالای انرژی به آسیا واگذار کرده است ولی در صنعت پتروشیمی با استفاده از فناوری های جدید آلودگی زیست محیطی را کنترل کرده، به طوری که آلمان در عین داشتن استانداردهای بالا و سخت گیرانه زیست محیطی، هم اکنون یکی از قطبهای پتروشیمی دنیا است.به این مفهوم که صنعت پتروشیمی گرچه به شکل ماهوی و بالقوه آلاینده است ولی بر خلاف صنایعی مانند انرژی هستهای و یا نفت در این صنعت قابلیت کنترل میزان آلایندگی وجود دارد.
در مورد ایران اما هنوز با استانداردهای جهانی فاصله داریم و صنایع ما آن طور که باید این استانداردها را رعایت نکردهاند.قطعاً با اجرایی شدن پیمان کیوتو از سال ٢٠١٧ واعمال جریمه برای تولیدکنندگان کربن، کشور باید در جهت کاهش و حذف آلایندهها و بازیافت آنها همت افزون تری به خرج دهد و در برنامههای توسعه خود نیز توجه به محیط زیست را سرلوحه برنامههای خود قرار دهد. در این زمینه هم البته پتروشیمیها با توجه به استعداد آلایندگی زیاد باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند که استفاده از تجربیات کشورهای پیشرو میتواند بسیار کمک کند.
چالشهای حقوقی- اجرایی بر سر راه توسعه پایدار بخش پتروشیمیکدامند؟
همانطور که همگان واقف هستند، صنایع پتروشیمی از مهمترین صنایع کشور هستند و طی چند دهه گذشته ارزآوری عمدهای برای کشور داشتهاند و در واقع از ستونهای اصلی توسعه صنعتی و اقتصادی کشور همین صنعت پتروشیمی بوده است، بنابراین لازم است کهاین صنعت همگام با اقتضائات و نیازهای کشور و جهان توسعه یابد. پس تدوین برنامه بلندمدت برای این صنعت وتلاش جهت عمق بخشیدن به زنجیره ارزش در این صنعت باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.
از مهمترین چالشهای حقوقی در مسیر توسعه بخش پتروشیمی دولتی بودن بخش اعظمی از این صنعت است. چنانکه طی سالهای گذشته مشاهده شده و همانطور که از تجربه دیگر کشورها برمیآید، بخش خصوصی در امر تولید بهرهوری بیشتری داشته و همواره موفقتر بوده است. در ایران نیز سالهاست که به حضور بخش خصوصی در صنایع بزرگ تاکید شده است. اما کشور در گذر از بخش پتروشیمی دولتی به خصوصی عملکرد مطلوبی نداشته و زنجیره صنایع پتروشیمی دچار گسست شده ومتاسفانه یک نظام رگولاتوری وتنظیم مقررات نیز ایجاد نشده تا بتواند مشکلات داخلی این صنعت را حل وفصل کند. منظور این است که اگر خصوصی سازی به صورت کامل در بخش پتروشیمی صورت گیرد و نقش دولت تنها رگولاتور باشد، در این صورت احتمال اینکه توسعه بخش پتروشیمی توسعهای پایدار باشد بسیار محتمل تر خواهد بود.
جهت واگذاری صنایع تحت تملک دولت به بخش خصوصی نیاز است که موانع حقوقی آن رفع شود. در این زمینه قوانینی به تصویب رسیده است اما به نظر میرسد جهت تسهیل و تسریع این روند نیاز است اقداماتی صورت گیرد. از مهمترین موانع اجرایی هم میتوان به نیاز به سرمایهگذاریهای کلان اشاره کرد. با توجه به پایین آمدن قیمت جهانی نفت و کاهش درآمدهای ارزی کشور و همچنین کاهش ورود سرمایه خارجی به کشور، طبیعتاً ضعف در سرمایهگذاری ایجاد شده است. ضمناً بحث قراردادهای طولانی مدت خوراک و قیمت آن هنوز به عنوان یک چالش جدی در این صنعت مطرح است.
نقش بازار و صادرات محصولات پتروشیمی را درتوسعه بازار ایران چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا میتوان امیدوار بود که با توسعه بازار ایران، امکانات لازم برای توسعه پایدار بخش پتروشیمی فراهم شود؟
خوشبختانه در داخل برای مصرف محصولات پتروشیمی بازارسازی شده است، هرچند که هنوز جا برای گسترش بیشتر بسیار وجود دارد. تاسیس خط لوله غرب کشور درگسترش بازار این صنعت نقش خواهد داشت و از طرف دیگر رونق درصنایع خودرو، غذایی و بستهبندی در افزایش مصرف داخلی موثر خواهد بود. اما مسئله مهم تر در اینجا صادرات است که ارزآوری قابل توجه برای کشور دارد. با توجه به اینکه محصولات پتروشیمی از جمله محصولات پایهای و خوراک بسیاری از دیگر صنایع است و جایگاه ویژهای در تولیدات صنعتی دارد، همواره نیاز جهانی بهاین محصولات وجود داشته و تا آیندهای دور نیز وجود خواهد داشت. این امتیازی است که صنایع پتروشیمی ایران با استفاده از آن میتوانند همچنان به ورود ارز عمده به کشور کمک کنند. در حال حاضر از بیست و هشت میلیون تن محصول نهایی تولیدی کشور برای حدود ١٨ میلیون تن آن بازار صادراتی به ارزش بیش از ده میلیارد دلار وجود دارد و با لغو تحریمها دسترسی به بازار اروپا و آمریکای لاتین نیز ممکن خواهد شد. ورود این حجم ارز به کشور قطعاً به توسعه بازارها و خروج اقتصاد ایران از رکود کمک زیادی خواهد کرد. چنین پروسه ای منجر به تقویت بخش پتروشیمی کشور خواهد شد و امکانات مالی خوبی در این بخش وجود خواهد داشت که می تواند صرف توسعه پایدار این بخش و توجه بیتشر به مسائل زیست محیطی شود.
آقای دکتر حسینی نقش جذب سرمایههای خارجی در بخش پتروشیمی رادر توسعه پایدار این بخش چگونه تحلیل میکنید و آیا صنعت پتروشیمی ایران برای سرمایهگذاران خارجی جذابیت دارد؟
قطعاً ورود سرمایههای خارجی به صنعت پتروشیمیکمک شایانی خواهد کرد. ایران به علت داشتن ذخایر فراوان نفت و گاز که به معنی تامین آسان و ارزان تر خوراک پتروشیمیها است، جذابیت زیادی برای سرمایهگذاران خارجی جهت سرمایهگذاری در صنعت پتروشیمیدارد. جذب سرمایه خارجی حداقل سه کمک بزرگ به صنعت پتروشیمی میکند؛ اول اینکه سرمایه مورد نیاز را جهت ساخت و تجهیز فراهم میکند و در شرایطی که طی سالهای گذشته از نظر سرمایهگذاری دچار مشکل بودهایم، میتواند در حل مشکل کمک شایان توجهی داشته باشد. دوم اینکه ما را در دسترسی به دانش فنی وتکنولوژیهای جدید، تجهیزات وکاتالیستهای مورد نیاز کمک خواهد کرد، که البته این نیز به نوبه خود در کاهش آلودگی محیط زیست بسیار موثر خواهد بود و صنعت پتروشیمی در مسیر توسعه پایدار کشور قرار میدهد. و سوم اینکه دسترسی به بازارهای هدف را تسهیل میکند، معمولاً سرمایهگذاران خارجی در این سطح شرکتهای چند ملیتی هستند که شعبات زیادی در کشورهای مختلف دارند و این کمک زیادی به ورود به بازارهای آن کشورها خواهد کرد.
تأثیر اجرای نامناسب اصل 44 در حفظ قدرت برند صنعت پتروشیمی و ایجاد انحصار در محصولات راهبردی را چگونه ارزیابی میکنید؟ به عبارت دیگر،آیا اگر پتروشیمی خصوصی سازی نمیشد و با همان سبک و سیاق گذشته کار میکرد، مسیر توسعه پایدار این صنعت هموارتر نبود؟
قطعاً حفظ یکپارچگی این صنعت وسازماندهی فروش داخلی وصادراتی از طریق یک شبکه فروش قوی وکارآمد از وضعیت فعلی بهتر بود، ولی ما مدیریت و تملک دولتی را در دهههای گذشته تجربه کردهایم. در بسیاری از صنایع دولتی شاهد کاهش بهرهوری بودهایم، آنچه که نهایتاً دولت را ناچار کرد که تن به خصوصی سازی بسیاری از کارخانهها بدهد.
به نظر من در درازمدت آزادسازی این صنعت از انحصار دولت وخصوصی سازی آن به نفع منافع ملی و توسعه آن خواهد بود. اکنون بسیاری از بنگاههای عمومی وخصوصی کشور با این صنعت آشنا شده و آماده سرمایهگذاری برای گسترش این صنعت هستند. با توجه به ظرفیتهای کشور، سرمایهگذاریهای آتی و ورود تکنولوژی جدید بهاین صنعت، آینده درخشانی برای صنعت پتروشیمی میتوان متصور بود. دولت نیز این مهم را از نظر دور نداشته و جهت خروج از رکود روی این صنعت حساب ویژهای باز کرده است، چنانکه در برنامه ششم پیش بینی شده که ارزش محصولات صادراتی این صنعت به ١٢٠ میلیارد دلار برسد.
ارتقاء جایگاه استراتژیک ایران از طریق کسب نقش محوری در امر سیاستگذاری و تعیین قیمت محصولات پایه پتروشیمی در صحنه بینالملل با افزایش سهم تولیدات یکی از اهداف توسعه پایدارصنعت پتروشیمیای است. برای رسیدن به چنین هدفی سیاستگذاریهای کلان کشور و شرکت ملی صنایع پتروشیمی چگونه باید باشند؟
ایران ٤ مزیت رقابتی دارد که آن را به مساعدترین کشور برای توسعه این صنعت تبدیل میکند: اولین مورد همانطور که گفته شد خوراک فراوان و ارزان است، بسیاری از کشورهای توسعه یافته به علت دارا نبودن ذخایر نفت و گاز ناچارند یا قید این صنایع را بزنند و به واردات روی بیاورند، یا خوراک را با قیمت بالاتر از خارج از کشور وارد کنند. امتیار دوم دسترسی به آبهای آزاد و داشتن بنادر مجهز و مناسب است، آنچه که بعضی از مهمترین کشورهای تولیدکنند نفت و گاز از آن محروم مانند نیجریه و روسیه. امتیاز سوم نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده است، در این زمینه نیز ما نسبت به خیلی از رقبایمان جلوتریم، مثلا کشورهای حاشیه خلیج فارس ناچارند که نیروی انسانی ماهر را از دیگر کشورها و البته با هزینه زیاد تامین کنند و چهارمین امتیاز موقعیت ویژه جغرافیایی ایران به عنوان کشوری است که در کریدور شمال جنوب و شرق به غرب واقع است. به عنوان نمونه با توجه به رشد مصرف محصولات پتروشیمیدر آسیا این امکان وجود دارد که با استفاده از این مزیت سهم 5.2 درصدی کنونی در تولید این محولات به ده درصد افزایش یابد.
با این حال جهت موثر واقع شدن ایران در سیاستگذاریها و قیمت گذاریهای جهانی، نیاز به حضور فعال تر ایران در صحنه جهانی و افزایش نقش ایران در سازمانهای بینالمللی است. بهبود روابط سیاسی و اقتصادی خارجی و تدوین دیپلماسی کارآمد تجاری و انرژی نظیر پیوستن به سازمان تجارت جهانی، تعیین قیمت بلند مدت و رقابتی برای خوراک پتروشیمی ها وتضمین سرمایه گذاری خارجی واعطای معافیتهای مالیاتی در این راستا می تواند در این راستا کمک کننده باشد.
نقش کاهش وابستگی وارداتی به خدمات فنی و مهندسی کشورهای اروپایی و ایالات متحده امریکا را در توسعه پایدار تا چه حد مهم ارزیابی میکنید؟ آیا اساساً در شرایط فعلی قادر به کاهش این وابستگی هستیم؟
شرکتهای بینالمللی دارنده فناوری های تک و لیسانس در این صنعت محدود هستند و در حال حاضر به وارد کردن فناوری و ماشین آلات پیشرفته نیاز داریم. با این حال با ایجاد یک محیط رقابتی میتوان این ملزومات را با قیمت مناسب خریداری کرد ودر مواردی آن را بومی سازی کرد .اما در صورتی که قادر باشیم این شرکتها را به عنوان شریک خود در این صنعت جلب کنیم نیازی به بومی سازی این صنعت نیست وتوسعه این صنعت لزوماً به معنی انجام همه پروژهها در کشور نیست و ما میتوانیم با استفاده از دانش فناوری وتجهیزات روز دنیا این صنعت را توسعه دهیم، همانطور که ترکیه در صنعت نساجی و پوشاک بدون ساخت داخلی ماشین آلات نساجی اکنون سهم عمدهای در بازار جهانی این کالاها دارند. قاعدتا در شرایط جهانی شدن اقتصاد، هر کشوری بر روی مزیتهای نسبی خود حساب میکند و این الزاماً به معنای تولید تمام نیازهای کشور نیست. مهم این است که نیازها و استعدادهای داخلی به خوبی شناسایی شوند. در این صورت میتوان فهمید که کدام یک از وابستگیها را بهتر است با سرمایهگذاری برای تولید در داخل رفع کرد و کدامشان در صورتی که همچنان از خارج وارد شوند به صرفه تر است.