85

مدیریت و سازماندهی در شرکت های هلدینگ

مدیریت و سازماندهی در شرکت های هلدینگ
(پنج شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴) ۰۸:۰۰

اگر چه جهان پویا و متغیر، تغییرات سریع در حوزه دانش، عمر کوتاه فناوری ها، افزایش پیچیدگی های بازار و تجارت همراه با رشد سریع تجارت الکترونیک می توانند دلایلی برای ترغیب شرکت ها جهت همگرایی، ادغام و استفاده بهینه از توانایی های یکدیگر و فعالیت به صورت شرکتهای هلدینگ باشد، اما گاهی تشکیل هلدینگ و فعالیت زیر یک چتر گریزناپذیر می گردد.

در هلدینگ­های تخصصی که ارزش افزوده در یک زنجیره تولید شکل می­ گیرد، فعالیت هر یک از حلقه­ های زنجیر به صورت مجزا باعث افزایش هزینه­ های تولید و گاهی عدم صرفه اقتصادی در برخی از حلقه خواهد بود. ولی به صورت کلی فعالیت تمام زنجیره باعث سودآوری معقولی خواهد شد.

صنعت پتروشیمی با موضوع راهبری هلدینگ بیگانه نیست. شرکت پتروشیمی بندر امام را می توان اولین هلدینگ پتروشیمیایی دانست که یک زنجیره کامل از خوراک، واحدهای تولید فرآورده­های پایه (الفین)، یوتیلیتی، واحدهای تولید فرآورده­ های میانی (پلیمر­ها) و واحدهای پشتیبانی را در دل خود جای داده بود و از سالیان قبل به صورت یک مجموعه (هلدینگ) اداره می شد.

با شدت گرفتن خصوصی سازی در صنعت پتروشیمی، اندیشمندان این صنعت تلاش کردند از گسستگی صنعت پتروشیمی جلوگیری کرده شرکت­ها را در قالب یک هلدینگ ادغام و سپس واگذار کنند. که حاصل آن تشکیل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس بود. البته این شرکت تنها هلدینگ صنعت پتروشیمی نیست و در کنار آن شرکت سرمایه گذاری نفت و گاز و پتروشیمی تامین (تاپیکو)، شرکت گروه گسترش نفت و گاز پارسیان، شرکت پتروشیمی باختر، شرکت سرمایه گذاری ساتا و شرکت پتروفرهنگ نیز در واقع هلدینگ­های فعال در صنعت پتروشیمی هستند.

حال یک سوال مطرح است، آیا اداره یک هلدینگ همانند راهبری یک شرکت است؟

 البته که اینگونه نیست. با ادغام چندین شرکت به یک مجموعه یکپارچه (هلدینگ)، برنامه تدوین شده و ساختار سازمانی قبلی شرکت­ها جوابگوی وضعیت فعلی نخواهد بود و باید بازنگری و اصلاحات لازم در خصوص موارد فوق صورت پذیرد. موفقیت فعالیت در قالب شرکت­های هلدینگ، مستلزم توجه به دو موضوع مهم یعنی اجرای دقیـق فرآیند برنامه ­ریزی استراتژیک و طراحی ساختار سازمانی متناسب است. در غیر این صورت عملکرد شرکت­های هلدینگ در داخل کشور از بازدهی مناسبی برخوردار نبوده و نتیجه چندان مطلوبی به همراه ندارد.

مدیریت یک شرکت معمولی با مدیریت شرکت­های هلدینگ بسیار متفاوت است. از آنجا که بازتاب عملکرد مدیریت و نتایج حاصل از تصمیمات اتخاذ شده بر خود شرکت مادر (ستاد) تاثیرگذار خواهد بود، لذا ضروری است مدیریت ارشد به منظور تصمیم­ گیری و اعمال نظر، علاوه بر بررسی و شناخت ستاد سازمان، با دیدی وسیع ­تر و شناخت کامل از شرکت­های تابعه، تصمیم­ گیری کند. بنابراین، مسائل و تصمیمات در سازمان­ های هلدینگ همواره پیچیده و پرابهام و گاهی نیز همراه با تناقضاتی است که این سازمان­ ها را نیازمند اجرای مدیریت استراتژیک با الگوهای جدید و مناسب می کند.

در چنین وضعیتی نیروی انسانی به عنوان ارزشمندترین سرمایه هر شرکتی، نقشی کلیدی در موفقیت سازمان دارد. اندیشمندان حوزه مدیریت و منابع انسانی اعتقاد دارند موفقیت شرکت­های هلدینگ تحت تاثیر عوامل زیر است:

1- بینش ارزش آفرینی: هر سازمان هلدینگ ضروری است از یک اصل و دیدگاه ویژه­ای برای ایجاد ارزش آفرینی، برخوردار باشد.

2- ویژگی ممتاز: هر سازمان هلدینگ خصوصیات خود را (از قبیل مدل­های ذهنی، ساختار، سیستم­ ها، عملیات و...) حول بینش مشخصی ایجاد می­کند.

3- کسب و کار محوری یا کانون تجارت: هر سازمان هلدینگ در زمینه یک کسب و کار خاص تخصص داشته و سایر فعالیتهای خود را حول آن تنظیم و سازماندهی می­کند.

به منظور شناخت و درک ویژگی­ ها و خصوصیات سازمان هلدینگ، باید پنج عامل مهم و مرتبط به شرح ذیل مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد:

 

  • مدل­های ذهنی در رابطه با بینش ­ها، ارزش­ ها و نگرش­ های مشترک مدیران ارشد هلدینگ
  • ساختار، سیستم ­ها و فرآیندهای شرکت مادر
  • عملیات، خدمات و منابع
  • نیروی انسانی و مهارتها به عنـوان عامل ارزش ­آفرین در سازمان هلدینگ
  • تعیین و معرفی موارد تمرکز یا عدم تمرکز


با عنایت به مطالب فوق، یکی از مهمترین مسایل در ساختار سازمان­ های مادر (هلدینگ)، تعریف صحیح ستاد و چگونگی تقسیم وظایف و مسئولیت­ها براساس فرآیندهای تعریف شده است.

دانشمندان روش­های مدیریت موجود را در سه سبک مدیریتی بر مبنای میزان مسئولیت­ها و وظایف سطوح مختلف تقسیم­ بندی کرده­اند. در زیر به اختصار به توضیح هریک از این مدل­ها خواهیم پرداخت:

 مدل برنامه ­ریزی استراتژیک:

برنامه ریزی استراتژیک تمرکزگراترین نوع در میان سه الگوی مزبور است. در مدل برنامه ریزی استراتژیک، ستاد سازمان (هلدینگ) در نقش طراح اصلی برنامه ها ظاهر شده و مسئولیت هر گروه یا شرکت تحت پوشش را خود مشخص می کند. شرکت­های کوچکتر وظیفه اجرای بخش­ های مختلف طرح اصلی را برعهده دارند.

در این سبک، سازمان با استفاده از راهکارهای نشان داده شده در شکل زیر، وظیفه تنظیم، هماهنگی و کنترل همه فعالیت­های بخش ­ها و شرکت­های زیر مجموعه را برعهده دارد.

ستاد سازمان هلدینگ

ارتباطات سازمانی در هلدینگ بر اساس مدل برنامه­ریزی استراتژیک

 

ستاد سازمان در این مدل، مستقیماً به مدیریت فراساختارها می ­پردازد و بسیاری از خدمات سطح شرکت­ها را ارائه می دهد. این شرایط در برگیرنده مدیریت نوآوری­ ها نیز هست که مسئولیت کلیدی بسیار مهمی است. این روش در حالت افراطی، امکان ایجاد ارزش افزوده در هر یک از موارد فوق را دارد. تحقیقات دانشمندان بر روی ساختارهایی که براساس برنامه ­ریزی استراتژیک شکل گرفتـــه اند، نشان داده که برنامه­ ریزی استراتژیک می ­تواند دستاورد بسیار کارآمدی باشد که در آن مدیران سازمان توانایی ایجاد ارزش افزوده را در شرایطی خواهند داشت که از جزئیات کار هر یک از شرکت­ها اطلاع داشته باشند. ولی اگر مدیران از جزئیات کار هریک از واحدها آگاه نباشند، استفاده از این روش بسیار مشکل و در بسیاری از شرایط غیرعملی است. به ویژه خطر از دست رفتن فرصت­ها، باتوجه به کمبود دانش نزد مدیران ارشد، که سبب جلوگیری از ورود به عرصه­ های جدید فعالیت­های تجاری می شود، وجود دارد.

2ـ مدل کنترل مالی:

 کنترل مالی، افراطی­ترین نوع تفویض اختیار است. ستاد سازمان به مانند مادری عمل می­کند که فقط در نقش یک سهامدار یا بانک ظاهر می شود. در این مدل، اهمیت کمی برای شیوه­ های تولید و بازاریابی در واحدها وجود دارد. حتی در بسیاری از موارد، شرکت­ها (عضو یک هلدینگ) با آزادی کامل به رقابت با یکدیگر می­ پردازند. در این روش حتی شرکت­ها اجازه دارند تا سرمایه­ های خارج از سازمان را نیز جذب کنند. نقش ستاد سازمان در کنترل مالی به اختصاص سرمایه، تعیین اهداف اقتصادی، ارزیابی کارآیی، مداخله برای اصلاح کارایــی (بازار مالی) و پخش ریسک محدود می­شود. مهمترین نقش ستاد سازمان عبارتست از استفاده از هسته مدیریت با کفایت که توانایی ایجاد ارزش افزوده به فعالیتهای تجاری مختلف با ایجاد استانداردها و بررسی کارایی را داشته باشد.

اجرای کامل این مدل به ندرت در سطح سازمانهای دولتی و خصوصی دیده می شود. این روش بیشتر یک حالت ایده ­آل و دورنمای فعالیت تعدادی از مدیران سطح بالای جهان است. مطالعات دانشمندان نشان داده است که اولاً، این روش بیشتر مناسب سازمان­هایی است که در بازارهای پایدار با فناوری های پیشرفته در جایی که زنجیره تصمیم­ گیری بسیار کوتاه و ساده است، فعالیت دارند. دوم آنکه، این روش نیازمند تشابه بسیار زیاد بین فعالیت­های اقتصادی واحدهای صنعتی است تا بتوان هسته مدیریت با کفایت ایجاد کرد. در غیر این صورت سازمان مادر، کفایت کافی برای کمک به شرکت­های تحت پوشش خود را نخواهد داشت. سوم، روش تعیین اهداف و ارزیابی کارایی باید یکسان باشد که این امر در شرایط بحرانی مشکلات فراوانی به همراه دارد.

 در نهایت آنکه این روش پس از مدتی از کنترل خارج می­ شود و بیشتر مناسب سازمان­ هایی است که دیدگاه های کوتاه مدت دارند. در این سبک، هیچ کس مسئول پرورش نوآوری ­ها و یادگیری­ های سطح سازمانی نیست. از طرفی ستاد سازمان فاقد نیروهای باکفایت برای ایجاد فرآیندهای لازم است. شکل زیر راهکارهای استفاده شده در این روش را نشان می­دهد.

ستاد سازمان هلدینگ 2

ارتباطات سازمانی در هلدینگ بر اساس مدل کنترل مالی

 

3ـ مدل کنترل استراتژیک:

مدل کنترل استراتژیک، بین دو مدل قبلی قرار می­گیرد و بیشتر سازمان­های دنیا از آن استفاده می کنند. این
مدل یک سبک مستقل نیست، بلکه پل ارتباطی میان برنامه­ریزی استراتژیک و کنترل مالی است.

در این مدل، ستاد سازمان (هلدینگ)، شکل دهنده استراتژی­ ها است و بنابراین، حداقل نقش ­های سازمان مادر به صورت زیر تعریف می­شود.

  • تعریف و شکل­ دهی استراتژی­های کلان سازمان به خصوص در تخصیص منابع و کنترل روشها؛
  • تعریف فعالیت­های متعادل برای شرکت­ها و ماموریت هریک؛ تعریف و کنترل سیاست­های سازمانی؛
  • پرورش نوآوری­ها و یادگیری­های سازمانی؛
  • تعریف استانداردها و ارزیابی بهره­وری شرکت­های تابعه و ایجاد تغییرات لازم سازمانی برای ارتقاء بهره وری.

در این مدل، دیگر از یک برنامه اصلی طراحی شده توسط ستاد سازمان که وظایف شرکت­ها را تعیین می­کند، خبری نیست. کنترل استراتژیک، بر پایه فرآیند توافق بر برنامه­ های اصلی طراحی شده توسط ستاد سازمان استوار است. کنترل استراتژیک در جایی وجود دارد که ستاد سازمان توجه کمتری به ایجاد وظایف برای شرکت­ها و بخش­های مختلف دارد و بیشتر به شکل دهی رفتارهای شرکتها همچنین ایجاد زمینه­ های کاری مناسب برای فعالیت مدیرانش می­پردازد. بنابراین، می­توان گفت ستاد سازمان با تسهیل ارتباطات و ایجاد اشتراک مساعی بین شرکت ها و بخش ها به ایجاد ارزش افزوده خواهد پرداخت.

یکی دیگر از مهمترین اهداف ستاد سازمان در این مدل به دست آوردن مزایای بی­ شمار از طریق هم افزایی در سازمان است. همچنین اهمیت ویژه­ای برای افزایش سطح دانش سازمانی با استفاده از BENCHMARKING  و انتشار فعالیت­های صحیح در این مدل وجود دارد. در کنترل استراتژیک، خدمات و مشاوره ارائه شده توسط ستاد سازمان بیشتر جنبه اختیاری خواهند داشت. متخصصان پس از مطالعات فراوان نشان داده اند که موفقیت این سبک مدیریت، وابسته به رفتار یکسان واحدها و شرکت­ها است. شکل زیر روابط سازمانی بین ستاد و شرکت­های تابعه در هلدینگ را در این مدل نشان می­دهد.

 

ستاد سازمان هلدینگ 3

 

 

حسن عباس زاده کارشناس ارشد برنامه ریزی و طرح ها 

 

 

منابع استفاده شده:

 

1-      بابایی محمدعلی، اولین سمینار سازماندهی شرکتهای هولدینگ، مرکز مطالعات مدیریت ایران 1381.
2 - JOHN L.COLLY, JR. JACQUELINE I.DOYLE AND ROBERT D. HARDIE. CORPORATE STRATEGY. MC. GRAW - HILL, 1997.

2-      3 - DAVID M. BROCK, MICHAEL J. POWELL AND C.R. HININGS, RESTRUCTURING THE PROFESSIONAL ORGANIZATION. ROUTLEDGE., 1999.






ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی