93

روش های نوین بین المللی در دستیابی به فناوری

روش های نوین بین المللی در دستیابی به فناوری
(شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵) ۰۸:۰۰

کشورهای پیشرفته و همچنین شرکتهای بین المللی، تجارب مختلفی را جهت انتقال فناوری و ارتقا توانمندی فناوری خود پیش روی گرفته اند.

کشورهای پیشرفته و همچنین شرکتهای بین­ المللی، تجارب مختلفی را جهت انتقال فناوری و ارتقا توانمندی فناوری خود پیش روی گرفته­ اند. بسیاری از این روش ها با سعی و خطاهای بسیاری مواجه بوده است که با بررسی نتایج آن می توان دستاوردهای مثبتی را جمعبندی نمود.

کشورهای در حال توسعه می‌توانند درس‌های پر ارزشی از تجربه موفقیت‌آمیز بعضی از کشورهای صنعتی و تازه صنعتی شده بخصوص کشورهای واقع در شرق آسیا و آمریکای لاتین در امر توسعه فناوری و صنعتی بگیرند. تجربه موفقیت‌آمیز این کشورها نشان داده است که فراگیری و انتقال گسترده فناوری‌های مناسب و مدرن به این کشورها آنها را قادر می‌سازد تا بر بهره وری خود بیفزایند و منجر به توسعه سریع صنعتی این کشورها می‌گردد. به عنوان مثال کشورهایی نظیر کره‌جنوبی، تایوان، برزیل و مکزیک بیشتر از طریق واردات و انتقال فناوری خارجی به عنوان کشورهای تازه صنعتی شده در شرق آسیا و آمریکای لاتین مطرح گشتند. به طور کلی، عوامل موفقیت این کشورها را می توان به دو عامل درونی و بیرونی تقسیم کرد: در درون این کشورها ، عزم ملی برای توسعه فناوری سرلوحه همه برنامه‌ریزی‌ها و اقدامات قرار گرفته و کلیه بسترها و ساختارهای لازم برای تحقق این امر آماده شده است. در بیرون نیز، به دلیل اشباع شدن فضای سرمایه‌گذاری در کشورهای پیشرفته، سرمایه‌گذاری غربی و شرکت‌های بین‌المللی به همکاری مشترک و سرمایه‌گذاری در این کشورها راغب بوده‌اند.یکی از روشهای کاهش شکاف فناوری همکاری­ های پژوهشی است که در این مقاله به آن پرداخته می­ شود.

 

همکاری­ های پژوهشی

همکاری‌های پژوهشی به عنوان رویکرد جدید در عقد قراردادهای بین‌المللی مطرح می گردد که فرصتی برای کشورهای در حال توسعه فراهم می‌کند تا در زمینه‌هایی که دانش لازم را برای خلق فناوری ندارند، صاحب فناوری شوند و فراتر از خرید در سطح لیسانس عمل نمایند. در این مورد شرکت نفتی پتروبراس یک نمونه خوب در زمینه اینگونه تعاملات است.

قوانینی که شرکت­ها برای توسعه دانش فناوری خود به­ کار می ­گیرند از جمله مواردی است که توسعه توانمندی ­های فناوری و پژوهشی شرکت ها بسیار موثر است.  

در گذشته سرمایه­ گذاری­ های مشترک روی تولید صنعتی تمرکز داشت و فعالیت­ های خاص بنگاه، مثل پژوهش و نوآوری جهت سرمایه­ گذاری مشترک از امور حیاتی محسوب نمی­ شدند، اما بررسی روندهای اخیر نشان می­دهد این نوع همکاری­ ها رو به افزایش است. به این ترتیب که تعداد مشارکتهای انجام شده در سطح پژوهشی از حدود 30 تا 40 مورد در سال در اوایل دهه 1970 میلادی به حدود 100 تا 200 مورد در اواخر این دهه افزایش یافته­است. در دهه 1980 میلادی رشد این مشارکت­ها سرعت یافت، به طوری که تعداد مشارکت ­های سالانه، از حدود 200 مورد در اوایل دهه 1980 میلادی به حدود 600 مورد یا بیشتر در اواخر دهه 1980 میلادی و اوایل دهه 1990 میلادی رسیده است.

بررسی­ نحوه توزیع بین‌المللی مشارکت ­های تحقیقاتی نیز نشان می ­دهد، که اکثر مشارکت ­های تحقیقاتی در درون گروه سه گانه آمریکای شمالی، ژاپن و اتحادیه اروپا شکل گرفته­اند. طی دهه­ های 1970 و 1980 میلادی سهم این عناصر سه ­گانه از کل مشارکت­ها، بیش از 45 درصد بود.

تحقیق و توسعه شامل پژوهش­ های پایه، کاربردی و توسعه آزمایشگاهی می‌شود که می­ تواند مراحل صنعتی کردن، تجاری نمودن و استقرار نمونه‌های اولیه را نیز شامل شود. "مشارکت­های تحقیق و توسعه به طور کلی همکاری­ هایی هستند که شرکت­ ها، دانشگاه ­ها و نهادهای دولتی با ترکیبات مختلف ممکن جهت به اشتراک گذاشتن منابع و دنبال کردن یک هدف پژوهشی مشترک، به آن روی می ­آورند." این مشارکت ­ها می­ توانند رسمی یا غیررسمی باشند. بسیاری از بنگاه ­ها به­ طور غیررسمی در فعالیتهای تحقیقاتی کوتاهمدت با یکدیگر مشارکت می­ کنند. بر اساس بررسی­ های صورت گرفته، نزدیک به 90 درصد از مشارکت­ های تحقیقاتی که بنگاه­های پژوهشی فعال در بخش تولیدات صنعتی ایالات متحده در آن مشارکت داشته­اند، ماهیتاً غیررسمی بوده ­اند.

البته باید توجه نمود که بعضی از مهم‌ترین عوامل موثر در انتقال موفقیت‌آمیز فناوری به کشورهای تازه صنعتی شده، عبارتند از:

·     مدیریت کارآ و موثر

·     همکاری نزدیک بین مراکز تحقیقاتی و صنایع

·     توجه به فعالیتهای تحقیق و توسعه

·     در دسترس بودن بازار کافی

·     قابلیت خوب و ظرفیت جذب کشور گیرنده فناوری

·     حمایت موثر دولت

·     تمایل انتقال دهنده و گیرنده فناوری

·     سیاست توسعه صادرات

و همکاری پژوهشی به تنهایی نمی­تواند عامل موفقیت صددرصد باشد.

 

مزایای همکاری پژوهشی مشترک

به­ طورکلی منافع و مزایای همکاری­ های پژوهشی مشترک را می ­توان در دو دسته کلی طبقه ­بندی نمود، اولی انگیزه ­های مبتنی بر کاهش هزینه؛ شامل تسهیم هزینه ­های نوآوری، صرفه­ جویی در منابع و اجتناب از دوبارهکاری­ های بیهوده و پرهزینه است و دیگری انگیزه ­های مبتنی بر افزایش یادگیری است، که به کسب مهارتها و دانش مکمل اشاره دارد. این دو رویکرد به عنوان مکمل یکدیگر و نه جایگزین تلقی می­ شوند و هر دو می­ توانند در چارچوب استراتژی کلان کسب و کار شرکت­ ها  قرار ­گیرند. ابعاد مختلف مزایا و منافع  همکاری ­های مشترک بسیار است که در ادامه به اهم آنها اشاره می­ شود.

همکاری، با تسهیم هزینه‌ها و بهره­ مند شدن از صرفه‌جویی در هزینه همراه است، درحالی­که اگر فعالیت به­ صورت انفرادی انجام گیرد، هزینه­ های پژوهش بسیار قابل توجه خواهد بود. سرمایه‌گذاری‌های مشترک تحقیقاتی با بسیج منابع مالی، حداقل حجم سرمایه‌گذاری حیاتی را ممکن ساخته و شرکت‌ها را قادر می­سازد پروژه‌های تحقیقاتی بزرگ­تری را که به تنهایی از عهده یک شرکت برنمی‌آید، دنبال نمایند. منطقی نمودن به ­کارگیری منابع در کارهای مشترک، به اشتراک گذاشتن توانمندی­ ها و جلوگیری از دوباره‌کاری، در نهایت کاهش هزینه‌های نوآوری را به دنبال خواهد داشت. ضمن اینکه در همکاری پژوهشی، کاهش زمان چرخه پژوهش تا نیل به فناوری به نحوی در کاهش هزینه­ ها مؤثر بوده و دسترسی سریع­تر به نتایج آن را نیز در پی دارد.

فعالیت‌های پژوهشی عمدتاً منحصر بفرد و مبهم می‌باشند که این ویژگی، بر ریسک­پذیری آنها می‌افزاید. تحقیق و توسعه مشترک همراه با تسهیم ریسک­، شرکت­های همکار را قادر به سرمایه­گذاری‌هایی می­سازد که ریسک پایین­تری دارند. اگر یک شرکت به تنهایی عهده‌دار تعدادی پروژه پژوهشی شود، ممکن است با شکست خوردن یکی از آنها، شرکت دچار مشکلات جدی شود در حالیکه سرمایه ­گذاری­های مشترک، مجموع ریسک را هم از طریق تعداد شرکت­ کنندگان بیشتر در هر پروژه تحقیقاتی و هم از طریق افزایش تعداد پروژه‌ها کاهش می­دهد.

ائتلاف­ های پژوهشی به عنوان راهی برای به حداقل رساندن هزینه معاملات تلقی می­ شوند، چرا که ممکن است انجام فعالیت‌های فناورانه فراتر از سازمان و یا حتی فراتر از مرزها بسیار ارزان­تر تمام شود، زیرا هزینه‌های مربوط به نظارت بر قراردادها و ریسک‌های مربوط به شکست در اجرای قرارداد، کاهش می‌یابد.

 

توانمندی‌های مکمل تنها در همکاری مشترک شکل می­گیرد یعنی آن دسته از توانمندی‌هایی که برای رساندن نتایج پژوهش به بازار و خلق ثروت از آن لازم است، توانمندی‌هایی مانند قدرت دسترسی به بازار، جذب سرمایه، برند و سابقه‌ و توانمندی صنعتی کردن و اخذ استانداردهای صنعتی، در زمره این توانمندی‌ها قرار می‌گیرند. وجود این توانمندی‌ها، مراکز تحقیق و توسعه را ترغیب می‌کند که برای کاهش هزینه‌های تجاری‌سازی،‌ تحقیق و توسعه خود را با همکاری شرکت‌های بزرگ و صاحبان توانمندی‌های مکمل انجام دهند.

انگیزه­ های مبتنی بر یادگیری، تسهیم مهارت و دانش مکمل در بین شرکت­ کنندگان را به عنوان هدف کلیدی پژوهش مشترک،‌ در نظر میگیرند. در همکاری مشترک شرکتها  قابلیت­ های خود را مجدداً تعریف­ کرده و توانمندیهای جدیدی به دست می ­آورند. توانمندی شرکت‌ها منبع اصلی برتری رقابتی آنها هستند که به راحتی برای سایرین قابل دسترسی نیست. همکاری با به وجود آوردن تعاملاتی بین عوامل ناهمگون که از شایستگی‌های متنوعی برخوردارند، به افزایش یادگیری کمک می‌کند. ناهمگونی‌، شانس ترکیب دارایی‌ها و شایستگی‌های مکمل، تنوع و انتخاب از بین دانش و مهارت‌های گوناگون را ایجاد می‌کند. با این رویکرد، فرایند انباشت دانش و یادگیری در همکاری­های تحقیق و توسعه به اندازه خروجی پروژه حائز اهمیت است. برای کشورهای در حال توسعه که قصد دارند با انتقال فناوری گام ­های توسعه فناوری را سریع­تر بپیمایند، هزینه‌های انتقال فناوری در هنگامی که فناوری در مراحل اولیه رشد و تحقیق و توسعه به سر می‌برد بسیار پایین‌تر از هزینه‌های انتقال آن در مراحل تجاری و بلوغ فناوری است. بنابراین اگر آنها بتوانند انگیزه‌های لازم را برای تحقیق و توسعه مشترک در مراکز تحقیق و توسعه کشورهای توسعه یافته ایجاد نمایند، هزینه‌های انتقال فناوری بسیار کاهش خواهد یافت.

توسعه فناوری‌های نوین به ندرت تنها وابسته به یک رشته علمی یا فنی است، بلکه به تدریج مرزهای بین علوم و فنون مختلف برداشته شده و تنها با مشارکت مراکز تخصصی در علوم و فنون مختلف و تلفیق آنها فناوری­های جدید توسعه می‌یابند. در این میان، همکاری مراکزی با تخصص‌های مختلف، مزایای این تلفیق بین رشته‌ای را در برخواهد داشت.

پژوهش برای اصلاح کارکرد باید همواره از نیازهای بازار آگاه باشد، فعالیتهای مشترک با مراکز پژوهشی که در بازارهایی با خصوصیات پیچیده (نیازهای متفاوت و ارتقا یافته) فعالیت می­کنند، زمینه را برای بازخورد گرفتن از بازارهایی با نیازهای ارتقاء یافته و اعمال آن در روند پژوهش فراهم می­ کند. همکاری و مشارکت در تحقیق و توسعه، حوزه و وسعت فعالیت­های تحقیق و توسعه شرکت­ها را افزایش می­ دهد و موجب تقویت و پبشبرد تحقیقاتی می ­شوند که بدون تجربیات مشترک و جمعی آغاز نمی­ شدند.

 

معایب همکاری پژوهشی مشترک

همکاری مشترک دارای مزایای محض نیست و معایبی نیز در این ارتباط دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می­شود:

برخی از مطالعات نشان می‌دهد که متداول­ترین شکل­های پژوهش مشترک در مراحل توسعه و تجاری‌سازی است و صنعت نیز رغبت زیادی به سرمایه­ گذاری در چنین فعالیت­هایی از خود نشان داده ­است. در این نوع همکاری فناوری، مشکل تسهیم درآمدهای حاصل از نوآوری وجود دارد که حمایت دولت­­ها از فعالیت‌های پژوهشی مشترک، به دلیل قابلیت هماهنگ نمودن فعالیت‌های بعدی، به عنوان یک راهکار مطرح شده است.

به دلیل تفاوت در فرهنگ ­ها امکان بروز رفتارهای فرصت­­طلبانه بین شرکت ­کنندگان در قراردادها و کسانی که شرکت نکرده ­اند، وجود دارد که به نوبه خود تبعاتی دارد.

شکل­ گیری روحیه همکاری تیمی نیاز به زمان و طی مقدمات دارد. افرادی که در تیم­ های مشترک فعالیت می ­کنند, در اغلب موارد اولین دوره همکاری را تجربه می­کنند که البته ممکن است آخرین مرتبه همکاری نیز باشد. اعتماد طرفین به یکدیگر و مشارکت آنها در به اشتراک گذاشتن دانش، لازمه موفقیت همکاری مشترک است.

کشورهای توسعه‌یافته معمولاً نیازی به پژوهش مشترک نمی‌بینند و جذابیت‌های این همکاری برای آنها پایین است، البته اگر توانمندی ویژه‌ای در تحقیق و توسعه کشورهای در حال توسعه وجود داشته باشد و یا دارای بازار قابل توجهی برای نتایج پژوهشی  باشند، انگیزه‌های طرف خارجی افزایش خواهد یافت.

قرارداد یک الگوی روابط بلندمدت و میان ­مدت بین شرکت‌ها، جهت به اشتراک گذاشتن مجموعه‌ای از منابع محدود با ماهیت گوناگون (منابع مالی، تجهیزات، فناوری و غیره) می ­باشد، بدون اینکه استقلال و خود مختاری شرکت­ های طرف را زیرسؤال ببرد.

 

انواع قراردادهای فناوری

 به طور کلی قراردادهای فناوری به دو دسته متفاوت تقسیم می‌شوند:

گروه اول که از آن به نام قراردادهای انتقال بسته‌بندی شده فناوری نام برده می­شود شامل قراردادهای ثبت پتنت، علائم تجاری ، مهارت‌های فنی تحت لیسانس، پیمان‌های خدماتی و سایر اشکال قراردادهایی است که توسط کشورهای پیشرفته و توسعه‌یافته جهت فروش فناوری و خدمات فناوری (که بیانگر انتقال فناوری موجود در بازار است) به کشورهای در حال توسعه استفاده می­ شود.

گروه دوم یا همان قراردادهای مرتبط با پژوهش مشترک شامل قراردادها، پیمان­ ها و پروژه­ هایی است که هنوز فناوری‌های مطرح درآنها در سطح جهانی، در مرحله آزمایش بوده و وارد بازار نشده‌اند یا نیاز به بهبود دارند. این گروه از قراردادها با پژوهش مشترک ارتباط دارند. چنین قراردادهایی به­ صورت کنسرسیوم یا پروژه­ های صنعتی مشترک، قراردادهای تحقیق و توسعه دو جانبه و سه جانبه و قرارداد با دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی انجام می‌گیرد.

مشارکت شرکت­­های کشورهای در حال توسعه در گروه دوم از قراردادها، شاخص مهمی از سطح توانمندی فناورانه آن­ها می‌باشد. این نوع همکاری‌ها فرصت­های جدیدی پیش روی شرکت‌هایی با پایه فناورانه خوب قرار می‌دهد، تا در صف مقدم فناوری­ هایی که قبلاً به طور انحصاری تحت کنترل گروه خاصی از کشورهای توسعه یافته و پیشرفته بود، جایگاهی برای خود به دست آورند.           

سه جزء اصلی یک همکاری عبارتند از فرصت، همکار و توانمندی سازمانی. توانمندی سازمانی جنبه­های مختلفی دارد، در واقع تمام سطوح توانمندی از جمله فنی و فناوری، مدیریتی، برنامه ­ریزی و سیاستگذاری و غیره را شامل می­شود. این موارد در دسته­ بندی بعدی به طور کامل آمده است.

 با توجه به این شکل و تجارب موجود مشاهده می ­شود در اغلب موارد بودن یک فرصت و یا یک همکار و یا هر دو، آغازگر یک همکاری است. این در حالیست که توانمندی سازمانی بیشترین وزن را در ارتباط با دو جزء دیگر در یک فرایند انتقال فناوری داراست. در واقع این جزء توانمندی سازمانی است که سازمان را از هر نظر آماده بهره­برداری از فرصت موجود در جهت اهداف، ارتقای دانش و کسب سود می­نماید.

پژوهش

 

 

در این شکل کل اجزا در دو بخش توانمندی داخلی و پتانسیل­های محیطی قرار می ­گیرند و در واقع جمع بین این دو برای سازمان ارزش و دارایی خلق می­ کند و بدون توانمندی داخلی، فرصت و همکار مجالی برای رشد و خلق ارزش برای سازمان نخواهند داشت. البته لازم به توضیح است بهره ­برداری از فرصت و همکار نیز از توانمندی سازمانی به شمار می­ رود.

پس از یافتن فرصت مناسب، همکار مناسب می­ تواند زمینه رشد را فراهم نماید و فرصت را به دارایی تبدیل نماید. بنابراین هر دو در کنار هم مهم هستند، یکی از مشکلات اصلی در برنامه­ ریزی­ های داخلی عدم توازن در توجه و برنامه­ ریزی به همه جنبه ­های اجرایی است. یافتن یک فرصت مناسب لزوما به معنی ایجاد ارزش از آن با هر همکاری نیست، بلکه همکاران مختلف نتایج متفاوت را به بار می­ آورند. این اصل ساده گاهی فراموش شده و بدون ارزیابی­ های لازم طرف خارجی برای همکاری انتخاب می­ شود و پس از گذشت مدت زمانی از اجرای پروژه مشکلاتی را ایجاد می­ کنند. در شکل زیر به این موارد جهت  ارزیابی همکاران بالقوه اشاره شده است.

 

پژوهش

 

 

معیارهای ارزیابی همکاران بالقوه

 

جمعبندی

در کشورهایی که سطح تولید درونزای فناوری پایین است، پیمودن راه انتقال فناوری با هدف پرکردن شکاف فناوری گریز‌ناپذیر است، اما انتقال فناوری نیز فرآیندی پیچیده و دشوار است. نگاه به انتقال فناوری باید به عنوان فرآیندی باشد که از طریق آن فناوری وارداتی به گونه‌ای کسب شود که نه‌تنها برای تولید محصول بکار گرفته شود، بلکه زمینه‌ای برای خلق فناوری جدید باشد. برداشت نادرست و محدود از انتقال فناوری می‌تواند به شکست فرآیند انتقال فناوری منجر شود و در عمل، جز انتقال تعدادی ماشین‌آلات بی جان یا تعدادی کاتالوگ و نقشه و دستورالعمل غیر قابل استفاده چیزی عاید نشود.

کشورهای توسعه یافته نیز توجه ویژه‌ای به امر انتقال فناوری دارند و در سطوح مختلف مدیریت فناوری برای آن برنامه‌ریزی می‌کنند اما کشورهای در حال توسعه بدلیل عقب‌ماندگی زیاد از این گونه کشورها و همچنین بدلیل عدم توان در خلق فناوری می‌بایست از انتقال فناوری به عنوان تنها راه جبران عقب ماندگی خود استفاده نمایند و برای موفقیت هرچه بیشتر در این زمینه لازم است که علاوه برآماده‌سازی زیرساخت‌های موجود، فرآیند انتقال فناوری را با تمرکز بیشتری مدیریت کنند.

تمام فناوری­ها و توانمندی ­های لازم جهت توسعه نوآوری­های صنعتی به ندرت در درون یک شرکت وجود دارند و به طور گسترده بین فعالان اقتصادی با ماهیت گوناگون توزیع شده­ اند. این موضوع به تخصصی شدن شرکت ­ها مربوط می‌شود. این امر شرکت‌های بزرگ را به تعامل با شرکت‌های متخصص در سایر فناوری‌های مرتبط سوق می‌دهد تا ارتباط خود را با مجموعه گسترده­ای از قابلیت­ های فناوری حفظ نمایند. شرکت‌هایی که با چندین فناوری سر و کار دارند، نیاز دارند "بیش از آنچه انجام می­دهند، یاد بگیرند" تا بتوانند با فناوری‌هایی که به آن وابسته‌اند، اما زمینه تخصصی شرکت نیست، هماهنگ شوند. یکی از ابزارهای مهم نیل به این هدف، همکاری در پژوهشی مشترک است. البته رابطه بین تخصصی شدن و تحقیقات مشترک به صورت متقابل است، به این معنی که پژوهش مشترک نیز زمینه تخصصی شدن حوزه فعالیت­های شرکت را فراهم می‌آورد.

 

 

لیدا رسولی - رئیس اموربین­ الملل و روابط عمومی - شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی