104

استراتژی های توسعه شرکت های پتروشیمی در عصر بی ثباتی اقتصادی

استراتژی های توسعه شرکت های پتروشیمی در عصر بی ثباتی اقتصادی
(دوشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۶) ۰۸:۰۰

نتایج سال های گذشته و چشم انداز طبیعی ناپایدار برای صنعت پتروشیمی نشان دهنده یک نظم طبیعی جدید است: صنعتی که به طور قابل ملاحظه ای اصلاح شده و دارای یک محیط رقابتی بسیار قوی است که در آن شرکت ها برای رشد بهینه مجبور به رقابت در بازارهای جهانی هستند که هرکدام از این بازارها دارای کاستی های قابل توجهی بوده و کمک و حمایتی از آنها صورت نمی گیرد.

در این وضعیت، آنچه که مهم به نظر می رسد، بازی با حاصل جمع صفر است. سال های پیش رو در تعیین سود بازار برای بسیاری از شرکت های پتروشیمی اهمیت فراوانی خواهند داشت. شرکت های پتروشیمی به منظور معرفی خود به عنوان یک شرکت پیش رودر صنعت پتروشیمی ، باید سه استراتژی را در اولویت قرار دهند:

1. اهمیت دادن به ارزش به جای حجم

باتوجه به برخی از افزایش انتظارات، شرکت های پتروشیمی دیگر نمی توانند به منظور افزایش رشد اقتصادی به حجم تولید اتکا کنند. ضعف ساختاری در بسیاری از بازارها و فرآیند بازیافت و استفاده مجدد، که بر روی فروش مواد خام اثرگذار هستند، به طور قابل ملاحظه ای منجر به کاهش تقاضا می گردند. حالا دیگر راز رشد بیشتر در تولید مواد جدید، مانند بیوپلیمرها، که پلیمرهای تجدیدپذیر به شمار می آیند و توسط ارگانیزم های زنده تولید می شوند، است؛ اما هنوز تولید این مواد به قدر کافی نیست. در نتیجه، با توجه به تقاضای بیش از حد، شرکت های پتروشیمی باید ارزش افزوده را در دیگر بخش های فعالیت خود تولید کنند تا بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند.

روش های متعددی برای انجام چنین کاری وجود دارد. شرکت ها باید در ارتباط با خدمات خود برای مشتریان تجدید نظر کنند. به عنوان مثال شرکت ها می توانند سطوح خدمات متفاوتی را همراه با ساختار چند لایه ارائه دهند. همچنین شرکت ها می توانند آموزش های لازم در ارتباط با فرآیند فروش و نیزسیستم هایی، که در بهره وری نیروی فروش و نتایج آن موثر هستند، ارائه دهند. اما رویکردی که شرکت ها اغلب آن را نادیده می گیرند، در حقیقت می تواند تاثیر بسیار زیادی در دستیابی به مزایای حفظ ارزش کوتاه مدت داشته باشد: قیمت گذاری ایده آل، به معنی توانایی قیمت گذاری پایه ای و قوانین معامله براساس پیوند منطقی با تولید و هزینه های فروش است و سپسمی توان نظارت و تنظیم قیمت ها را براساس نتایجی کهقیمت گذاری و قوانین معامله به دست می آورند، انجام داد. یک قیمت گذاری ایده آل و جامع نیازمند اطلاعات رقابتی، تقسیم مشتری ها به طور کاملا موثر، و حمایت از زیر ساخت های فناوری اطلاعات (IT) است به نحوی که قادر به انتقال داده ها باشند،و نیز مستلزم تنظیم قیمت ها است.قیمت گذاری ایده آل باعث می شود که شرکت ها قیمت گذاری را براساس سطوح استراتژیک (مثال، آیا در فرآیند عرضه و تقاضا عدم تعادل وجود دارد که بتواند مورد استفاده قرار گیرد؟) و سطوح معامله ای (مثال، چه میزان تخفیف، درحالیکه ارزش را حفظ می کند، سود را به حداکثر می رساند؟)

قیمت گذاری ایده آل به آسانی انجام نمی پذیرد و دارای اهمیت بسیار بالایی است، اما می تواند سرعت سوددهی را بهبود بخشد. بر اساس تحقیقات صورت گرفته که ابتکارهای قیمت گذاری ایده آل می تواند حداقل 2 الی 5 درصد از درآمد را به طور مستقیم به سود خالص شرکت اضافه کند.

2. به کارگیری نسل بعدی دیجیتال سازی

یک پژوهش اخیر PwC اشاره می کند که شرکت های پتروشیمی تصمیم گرفته اند کهدر طول پنج سال آینده به میزان 5 درصد از درآمد سرانه خود را بر روی دیجیتال سازی فرآیند تولید سرمایه گذاری کنند و تقریبا یک سوم از این شرکت ها گزارش داده اند که به سطح پیشرفتهای از دیجیتال سازی رسیده اند. این ابتکارها می توانند مزایای کوتاه مدتی را در سه بعد اصلی تجارت یعنی عملیات، ارتباط با مشتری و سازمان دهی ایجاد کنند.

در بخش عملیات در حال حاضر کاربرد فناوری های دیجیتال در کارکردهایی مانند تعمیر و نگهداری، عملکرد کارخانه و شبکه را ارتقا داده و زمان توقف عملیات تولید را به حداقل رسانده و به این ترتیب هزینه های عملیات را به میزان 2 الی 10 درصد کاهش داده است،اما اینها تنها مزایای فناوری های دیجیتالی نیست و در آینده شاهد اثرات مثبت بیشتری نیز خواهیم بود. با استفاده از دیجیتال سازی به منظور ترکیب سیستم های تجاری و تولید، تولید بهینه و بازطراحی فرآیندها، شرکت های پتروشیمی توانند سودی به میزان 25 درصد در به کارگیری ظرفیت به­ دست آورند.

شرکت های پتروشیمی مدت طولانی است که برای تغییر نقش خود از «فروشندگان محصول»به «ارائه دهندگان راه حل»در حوزه ارتباط با مشتری، تلاش کرده اند. دیجیتال سازی قادر به ایجاد تفاوت بزرگی در این باره است. به عنوان مثال، با کاربرد دیجیتال سازی در بخش مواد شیمیایی کاغذی، عرضه کنندگان سنسورها و دیگر فناوری های دیجیتالی را استفاده می کنند تا بتوانند از چگونگی ارتباط محصولات خودشان با فعالیت­های مشتریان آگاهی یابند. این موضوع به نوبه خود، شرکت های پتروشیمی را قادر می سازد تا بتوانند محصولات خود را بر اساس الگوهای مصرف بهبود و ارتقا داده و توانایی خود را در رفع نیازهای مشتری به شدت افزایش دهند.از نتایج کاربرد دیجیتال سازی در شرکت های پتروشیمی می توان به این موارد اشاره کرد: بهبود مشتری مداری، افزایش سهم خرید مشتری و پتانسیل افزایش درآمد براساس معیارهای عملکردی قابل اثبات.

پپیشرفت های موجود در یادگیری کار کردن با ماشین آلات فرصت ارزشمندی را برای شرکت های پتروشیمی فراهم می آورند تا بتوانند فعالیتهای فراوانی را توسط افراد کمتری انجام داده و به طور موثر هزینه های اداره و مدیریت تجارت خود را کاهش دهند. علاوه براین، نیروی پردازش کننده قوی وسیستم های پشتیبانی از تصمیم که از طریق هوش مصنوعی فعال می شوند، به کاهش لایه های سازمانی کمک کرده و با حذف سلسله مراتب مدیریت سنتی و جایگزین کردن مدیریت خودکار و عملگرایی در مدیریت، عملیات موثرتر و مبتکرانه تری ایجاد می کنند.

3. تلاش برای انسجام سهام

برخی از شرکت های پتروشیمی در مواجهه با رکود تقاضا و سودآوری، تلاش کرده اند که وضعیت و موقعیت خود را از طریق ادغام و خرید شرکتهای کوچک ارتقا دهند و امیدوار باشند که بتوانند خطوط تولیدی را خریداری کنند که خدمات فعلی آنها را تکمیل یا به آنها اجازه حرکت به سمت حوزه های سودآور در راستای اهداف استراتژیک تجاری را می دهند. در سال 2016، تقریبا 1200 معامله به ارزش بیش از 380 میلیارد دلار آمریکا انجام شد که شامل شرکت های بزرگی همچون بایر/مونسانتو و داو/دوپونت بودند، که هردو شرکت همچنان در وضعیت انتظار قرار دارند.

شرکت هایی که معامله ها را در طول فرآیند خرید یا ادغام شرکت ها (M&A) تکمیل کردند، باید به سمت هم‌افزایی های هزینه و درآمدی که بدان متعهد شده اند حرکت کنند و اصول معامله خود را معتبر و قانونی نمایند. در همین حال، شرکت هایی که در حاشیه بودند، باید به سهامداران اثبات کنند که آنها نیز دارای سهام متمرکز و منسجم هستند و راهی را برای دستیابی به سود بیشتر از طریق این سهام پیدا کنند یا گام های قوی در راستای بهدست آوردن سود بیشتر توسط سهامداران، که شامل حق مالکیت سهام است، بردارند. با توجه به ماهیت باثبات و پایدار بسیاری از بازارها، خرید شرکت ها در بخش های موجود ممکن است رویکرد قابل اطمینانی نباشد. حرکت به سمت بازارهای مجاور نیز با توجه به وجود بازیگران متعدد ممکن است هزینه بر باشد (خرید شرکت های چمتورا، مونسانتو، چمتال، ایرپروداکت و سینگنتا به طور متوسط درآمد قبل از بهره، مالیات و استهلاک (EBITDA) برابر با ارزش 14.7x فراهم آورد)؛ و شرکت ها را به اهداف خود محدود کند؛ و به شناسایی نادرست بازارهای مجاور بیانجامد و بنابراین به رغم اهداف مناسب مدیریتی، بر انسجام سهام لطمه وارد خواهد کرد.

با توجه به این موانع، به نظر میرسد که ایجاد یک شرکت اسپین آف (بخش‌های یک شرکت یا سازمان، به تجارتهای مستقل تبدیل شود) امکان پذیرتر و بهینه تر باشد، چرا که شرکت های پتروشیمی که محصولات متنوعی را تولید می کنند از تجزیه متضرر می شوند.

یک سال پیش شرکت W.R Grace، در 160 سالگی خود این مسیر را انتخاب نمود و به دو شرکت عمومی متمرکز تقسیم شد. یکی از این دو شرکت،کهW.R Grace نامیده می شود، شامل تجارت مربوط به فناوری های کاتالیستی است و شرکت دیگر، به نام GCP Applied Technologies، مسئول ساخت و بسته بندی محصولات است. این عمل، با توجه به بازده بازار، تقریبا1 میلیارد دلار به ارزش سهام سهامداران اضافه کرد.

 

ایمیل را وارد کنید
تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید

لوگو-پیام پترو

سایت اطلاع رسانی روابط عمومی

شرکت ملی صنایع پتروشیمی